مصادره
معنی کلمه مصادره در فرهنگ معین
معنی کلمه مصادره در فرهنگ عمید
۲. جریمه و تاوان گرفتن.
۳. بازگیری، بازخواست.
معنی کلمه مصادره در فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) تاوان گرفتن جریمه کردن ۲- خون کسی را بمال او فروختن . ۳- مطالبه کردن مواخذه کردن . ۴- ( اسم ) تاوان گیری اخذ جریمه : جمله شهر در فرمان تست مصادره و مطالب. شهر بخواست تو می باشد نه بنیک و نه ببد از تو باز خواستی نکردهایم . ۵ - مواخذه بازخواست باز گیری . ۶ - عبارت از مبدا تصدیقی خاصی است که بینه الثبوت باشد بنفسه ومتعلم از معلم با شک وعناد و انکار میگیرد و وجه تسمی. آن به مصادره از آن جهت است که منشا صدور و اثبات مسایل است . یا مصادره به ( بر ) مطلوب . عبارت از قرار دادن مدعی است عین دلیل یعنی دلیل را مدعی قرار دادن .
معنی کلمه مصادره در ویکی واژه
مال کسی را به زور ضبط کردن.
جریمه کردن، تاوان گرفتن.
جملاتی از کاربرد کلمه مصادره
چه معنی مصادره آن است که بدن را با زدن چنان رنجور کنند که رنج بدن بر رنج دل از دادن مال فزونی گیرد و شخص رنج کمتر را برگزیند.
شحنه عشق میکشد از دو جهان مصادره دیده و دل گرو کنم بهر چنان مصادره
عشق شهی است چون قمر کیسه گشا و سیم بر سیم بده به سیم بر نیست زیان مصادره
حمیدرضا باقری درمنی فرزند محمد باقر و متولد ۱۳۴۸ (درگذشت: ۱ دی ۱۳۹۷، تهران) یک تاجر ایرانی معروف به سلطان قیر بود که در بامداد شنبه ۱ دی ۱۳۹۷ به اتهام کلاهبرداری و افساد فی الارض اعدام شد. او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران مورد محاکمه قرار گرفت و سرانجام در همین دادگاه به اتهام «افساد فی الارض از طریق کلاهبرداری» به مجازات مرگ و مصادره اموالش محکوم شد. باقری پس از صدور این حکم نسبت به آن در دیوان عالی کشور اعتراض کرد، اما اعتراض او مورد قبول واقع نشد و دیوان عالی با حکم اعدام او موافقت کرد.
از این رو اگر انسانی در حضور دیگران از کسی مالی خواهد و وی به ندادن آن مال به وی از مردم احساس شرمساری کند، و در دل بخواهد که کاش آن مال را در نهان از او میخواست تا میتوانست نداد، و از ندادنش در آن حال از سرزنش مردمان ترسد و نیز رنج دادن مال وی را بیمناک کند و بین این دو امر مردد شود و سرانجام تسلیم مال را بگزیند، که رنج کمتری است، این نیز با مصادره فرقی ندارد.
فصل بهار را ببین جمله به باغ وادهد آنچ ز باغ برده بد ظلم خزان مصادره
زر مصادره اصحابنا چگونه دهند تا بشامگه ایشان بچاشت درنرسند
نه عاملمکه چو بر من وزیرگیرد خشم کند مصادره چندین هزار تومانم
از بیم مصادره نمی یارد شاخ کز جیب شکوفه سیم بیرون ارد
نه شان ز دزدان ترس و نه از مصادره بیم نه خشک ریش ز همسایه و ز هم دندان
غره مشو به رشوت و پارهش که هرچه داد بستاند از تو پاک به قهر و مصادره