مشکی

مشکی

معنی کلمه مشکی در لغت نامه دهخدا

مشکی. [ م ُ / م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به مشک. به مشک آغشته. || سرخ تیره مایل به سیاهی. ( ناظم الاطباء ). سیاه. اسود. لیکن گویا در اول این کلمه بر سرخی که به سیاهی زند اطلاق میشده است. ( یادداشت مؤلف ) :
اگر غم ز دریاست خشکی کنیم
همه چادر خاک مشکی کنیم.فردوسی.
مشکی. [ م ُ ] ( ع ص ) تسلی دهنده و خاموش کننده زاری و فغان را. ( ناظم الاطباء ). دورکننده شکایت و گله کسی را. ( آنندراج ).
مشکی. [ م َ کی ی ] ( ع ص ) گله کرده شده. ( ناظم الاطباء ).
مشکی. [ م ُ / م ِ ] ( اِخ ) صادقی کتابدار درباره او نویسد:... علت اختیار این تخلص آن است که قدری سیاه چرده است. در درگاه مسجد جامع اصفهان... محل باصفایی ترتیب داده که تکیه گاه ارباب فهم و بخصوص شعر است. طبع شعرش چنین است :
وگر از سادگی جویم وصال پاکدامانی
که بر گرد خیالش آرزو دشوار میگردد
دهد از کفر مشکی مژده اکنون بت پرستان را
که ایمان میگذارد طالب زنار میگردد.( از مجمعالخواص ص 238 ).
مشکی. [ م ُ ] ( اِخ ) اسمش امیر محمود از سادات آن دیار [ تبریز ] است. دکان سنگفروشی داشته. از اوست :
به فکر آن میان امشب دل صد ناتوان گم شد
دل یک یک به دست آمد دل من زآن میان گم شد.( از آتشکده آذر چ شهیدی ص 35 ).معاصر او سام میرزا صفوی نویسد: محمود مشکی از شهر تبریز است و در شعر خصوصاً در قصیده و غزل طبعش خوب بوده. از اوست :
بر سر کوی تو آئین دگر خواهم نهاد
پا نهند آنجا من بیچاره سر خواهم نهاد.( از تحفه سامی ص 117 ).

معنی کلمه مشکی در فرهنگ معین

(مِ ) (ص نسب . ) تیره رنگ ، سیاه .

معنی کلمه مشکی در فرهنگ عمید

تهیه شده در مَشک.
۱. سیاه.
۲. (صفت نسبی ) به رنگ مشک.

معنی کلمه مشکی در فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) منسوب به مشک آغشته به مشک ۲- برنگ سیاه سیاه رنگ . ۳- ( اسم ) رنگ سیاه .
اسمش امیر محمود از سادات آندیار است دکان سنگفروشی داشته .

معنی کلمه مشکی در دانشنامه عمومی

مشکی (استان لهستان بزرگ تر). مشکی ( به لاتین: Myszki ) یک روستا در لهستان است که در گمینا کیشکووو واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه مشکی

او دارای کمربند مشکی در ورزش تکواندو است.
چارهٔ زخم من ای عشق به تدبیر دگر کن که من آن نافهٔ مشکین نتوانم که ببویم
کرده مهد از لاله و گل نرگس رعنای تو زیر مشکین سایه بان خود را به خواب انداخته
دل که بو از شکن طره مشکین تو برد یافت سر رشته ی امید و بمقصود رسید
گزینه‌های رنگی این دستگاه نیز شامل صورتی، زرد سبز، آبی و مشکی است.
عجب دارم از جعد مشکین او که با اوست دایم پریشان چراست
آیفون ۱۴ پرو و ۱۴ پرو مکس در چهار رنگ نقره ای، مشکی فضایی، طلایی و بنفش تیره طراحی شده‌اند. بنفش تیره رنگ جدیدی است که جایگزین آبی سیر شده‌است.
کاکل مشکین به دوش انداخته وز نگاهی، کار عالم ساخته
نزدیک به ده سال پس از تصویب اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۵۸، سید روح‌الله خمینی در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸، چهل روز پیش از درگذشت اش در نامه‌ای خطاب به سید علی خامنه‌ای (رئیس‌جمهور وقت) هیئتی متشکل از بیست فرد مذهبی و سیاسی و همچنین پنج نماینده به انتخاب مجلس شورای اسلامی را مأمور بازنگری و اصلاح قانون اساسی نمود که ریاست این گروه را علی مشکینی برعهده داشت.
بوی مشک ازنفس سوخته اش می آید در دل هرکه کند ریشه خط مشکینش
یا نه بادی است که از طرهٔ مشکین بتی به بر عاشق شوریده خبر می‌آرد
آن سنبل مشکینت ‌که پوشید به سنبل وان پسته نوشینت‌ ‌که افکند به پروین
چهر رنگین تو ماه است و زند برق چو ابر جعد مشکین تو ابر است وکند جلوه چو ماه
ارباب‌کندی روستایی است که در استان اردبیل، شهرستان مشگین‌شهر، بخش مشکین شرقی، دهستان نقدی قرار دارد.
به فکر سینه دل در زلف مشکینش کجا افتد؟ که در هر حلقه ای دام تماشای دگر دارد