مشکل پسند

معنی کلمه مشکل پسند در لغت نامه دهخدا

مشکل پسند. [ م ُ ک ِ پ َ س َ ] ( نف مرکب ) کسی که چیزی را به دشواری پسند کند و خوش آیند وی نباشد. ( ناظم الاطباء ). دیرپسند. بدپسند. دژپسند. دشوارپسند. آنکه تا چیزی نهایت خوب نباشد نپسندد. خوش آرزو. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه مشکل پسند در فرهنگ معین

( ~. پَ سَ ) [ ع - فا. ] (ص . ) کسی که به سختی انتخاب می کند و می پسندد.

معنی کلمه مشکل پسند در فرهنگ عمید

کسی که چیزی را به دشواری پسند کند.

معنی کلمه مشکل پسند در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که بدشواری چیزی را پسند کند بد پسند : معلوم شد که وی مردی متکبر و نسبت بدیگران بی اعتنا و مشکل پسند است .

معنی کلمه مشکل پسند در ویکی واژه

کسی که به سختی انتخاب می‌کند و می‌پسندد.

جملاتی از کاربرد کلمه مشکل پسند

اگر از روی عالم گشته ام شرمنده معذورم که با خود هم نسازد چون دلی مشکل پسند افتد
مشکل شده ست کار دل از عشق و خوش دلم شاید رسد به خاطر مشکل پسند تو
تا کجا خواهند رسیدن حال دل؟ هجر مشکل، یار ما مشکل پسند
ما را پسند کرده فروغی ز بهر جود تا شد پسند خاطر مشکل پسند ما
رنج قضاست همت آسان گذار ما قهر خداست خاطر مشکل پسند تو
پسند خاطر خوبی نگشتم گرچه جان دادم عجب گر با چنین مشکل پسندان می توان بودن
طبع نازک دارد و مشکل پسند هر نثاری نیست او را در خورند
ز گلزاری که چون باد صبا صد پرده در دارد من از مشکل پسندی غنچه نگشوده می خواهم
بدین خواری که افکندیش از کف بعد از این مشکل پسند افتد دل من دلبر مشکل‌پسندی را
چون ره کنیم در دل مشکل پسند تو؟ ما را که در حریم تو راه سلام نیست