مشورت کردن
معنی کلمه مشورت کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مشورت کردن
شه حکیمان و ندیمان را بخواند مشورت کردند ز انجا گه براند
فامّا از مشورت کردن چاره نیست، خیز، کسان فرست و سپاه سالارتاش را و التون تاش حاجب بزرگ را و دیگر اعیان و مقدّمان را بخوانید تا با ایشان نیز بگوییم و سخن ایشان بشنویم، آنگاه آنچه قرار گیرد، بر آن کار میکنیم.
عبد اللَّه بن زید الانصاری گفت: مسلمانان چون به مدینه آرام گرفتند نماز میکردند، و بانگ نماز خود نمیشناختند و نمیدانستند. با یکدیگر مشورت کردند که سببی باید که ما را فراهم آرد نماز را، و نشانی بود وقت نماز را. قومی گفتند: علمی بر بام مسجد برپای کنیم بوقت نماز تا مسلمانان چون آن بینند یکدیگر را خبر دهند، و بنماز آیند. رسول خدا آن را نپسندید. قومی گفتند: آتشی برافروزیم، و مسلمانان را بدان آگاهی دهیم. قومی گفتند: قرنی سازیم چنان که جهودان ساختهاند.
بخواهم رفت و با یاران نخواهم مشورت کردن که نستوه از خرد هرگز نخواهد خواست دستوری
«فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ» جاودان در کار خویش با یکدیگر مشورت کردند، «وَ أَسَرُّوا النَّجْوی» (۶۲) و راز در گرفتند با یکدیگر.
به پایان چون رسید ایام ماتم وزیران مشورت کردند با هم