مشمع
معنی کلمه مشمع در فرهنگ معین
معنی کلمه مشمع در فرهنگ عمید
۲. موم آلوده.
۳. پارچه یا چیز دیگر که با شمع یا موم آلوده شده باشد.
معنی کلمه مشمع در فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) اندوده شده با موم انداخته شده در موم گداخته مومی . ۲ - ( اسم ) پارچهای پنبهیی ونازک کهیک روی آنرا مقداری چسب آمیخته با ماد. دارویی مالیده شده و آن در مقابل کمی گرما خاصیت چسبندگی بر روی جلد پیدا میکند . مشمع ها اختصاصا بمنظور استعمال خارجی و چسباندن روی پوست بدن بکار میروند . توضیح همین کلمه است که در تداول بصورت مشما در آمده .
معنی کلمه مشمع در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه مشمع در ویکی واژه
نوعی پارچة نایلونی.
جملاتی از کاربرد کلمه مشمع
اگر چو مشمع خموشم به روز معذورم که شب شود نفسم خرج مد آه تمام