مشتمل

معنی کلمه مشتمل در لغت نامه دهخدا

مشتمل. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص )آن که در بر می گیرد و احاطه می کند و می گنجاند. دربرگیرنده. احاطه کننده. ( ناظم الاطباء ). گرداگرد فراگیرنده و بر بالای چیزی محیطشونده. ( غیاث ) ( آنندراج ). در بردارنده. حاوی. شامل :... فرمان دهد تا بابی در این کتاب به نام من بنده مشتمل بر صفت حال من بپردازند. ( کلیله و دمنه ). و به دقایق حیله ، گرد آن می گشتند که مجموعه سازند مشتمل بر... ( کلیله و دمنه ). که این کتاب بر اظهار بعضی از آن مشتمل است. ( کلیله و دمنه ). و این مجموعه را لباب الالباب نام نهاد واصول او مشتمل است بر دوازده باب. ( لباب الالباب ).
- مشتمل بودن ؛ در بر داشتن. محتوی بودن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| آن که جامه در خود می پیچد. ( ناظم الاطباء ).
مشتمل. [ م ُ ت َ م َ ] ( ع ص ) محتوی. فراگرفته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه مشتمل در فرهنگ معین

(مُ تَ مِ ) [ ع . ] (اِفا. ) فراگیرنده ، شامل شونده .

معنی کلمه مشتمل در فرهنگ عمید

۱. دربردارنده، حاوی.
۲. احاطه کننده، فراگیرنده.

معنی کلمه مشتمل در فرهنگ فارسی

فراگیرنده، دربردارنده، احاطه کننده
( اسم ) ۱ - گرداگرد فرا گیرنده احاطه کننده . ۲ - حاوی : و این مجموعه را لباب الالباب نام نهاد و اصول او مشتمل است بر دوازده باب .
محتوی فراگرفته

جملاتی از کاربرد کلمه مشتمل

بر اساس تقسیمات کشوری آنتیگوا و باربودا مشتمل بر ۶ ایالت و ۲ ناحیهٔ وابسته (*) می‌باشد.
ایمان و اسلام دو نام‌اند دین حنیفی را، که مشتمل است بر اعمال ظاهر و باطن. بلی چون مفرد کنند، اعمال ظاهر را اسلام گویند چون نماز و زکاة و حج و صوم، و اعمال باطن را ایمان گویند چون معرفت و تصدیق و یقین، و همه در هم بسته است، که این بی آن بسر نشود، و آن بی این بکار نیاید، چون همه بهم آمده خواه آن را اسلام خوان و خواه ایمان.
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ و از شتر دو، یکی نر یکی ماده وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ و از گاو دو، یکی نر یکی ماده قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ گوی آن دو نر حرام کرد أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ یا آن دو ماده أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ یا آنچه در شکم شتر ماده است و گاو ماده، و رحم ایشان بر آن مشتمل أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ یا شما حاضر بودید إِذْ وَصَّاکُمُ اللَّهُ بِهذا آن گاه که وصیت کرد اللَّه شما را باین فَمَنْ أَظْلَمُ کیست ستمکارتر بر خویشتن مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً از آن کس که دروغی سازد بر اللَّه لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ تا بیراه کند مردمان را بی‌دانش إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۱۴۴) اللَّه پیش ببرند و صواب نمای گروه ستمکاران بر خویشتن نیست.
کتاب اصول الفقه، مشتمل بر چهار بخش کلی است: