معنی کلمه مشت افشار در لغت نامه دهخدا
با درفش کاویان و طاقدیس
زرّ مشت افشار و شاهانه کمر.رودکی.چو کوه کن که یکان شد به نام دولت او
نخست میتین برزد به زرّ مشت افشار.فرخی ( از انجمن آرا ).زر مشت افشار که بر آن مهر نهادی بر سان موم بود. ( مجمل التواریخ و القصص ).
زرّ مشت افشار بودی بوسه او را بها
سبلت آورد و سزای تیز مشت افشار شد.سوزنی.|| شرابی که نو ساخته باشند از انگوری که پیش از انواع انگورها رسیده باشد و آن پرزور می باشد و به لغت شام مسطار و مصطار گویند. ( فرهنگ رشیدی ). شرابی را گویند که از انگور پیش رس رسانیده باشند و آن را به اصطلاح شراب خواران شراب جهودی گویند و به لغت اهل شام مسطار خوانند. ( برهان ).