معنی کلمه مشاهده در لغت نامه دهخدا
بستان بی مشاهده دیدن مجاهده ست
ور صد درخت گل بنشانی بجای یار.سعدی ( کلیات چ مصفا ص 474 ).و رجوع به مشاهدت شود. || با کسی در جایی حاضر بودن. ( غیاث ). || ( اِ ) چهره. صورت. روی : مرد مشاهده ای دید بغایت لطیف و کودکی امرد بس ظریف. ( سندبادنامه ص 110 ). طوطی را با زاغی در قفس کردند و از قبح مشاهده او مجاهده می برد. ( گلستان ). || ( اِمص ) اندیشه و تفکر و تأمل در چیزی. ( ناظم الاطباء ).
- حکم مشاهده یا مشاهدت را بودن ؛ حکم مشاهده یا مشاهدت کسی را بودن. بر اساس رویداد و پیش آمد اقدام کردن یا تصمیم گرفتن. فرمان راندن بنابه وضع و حالتی که روی می نماید : مناظره ای که باید کرد و بی محابا بکنی که حکم مشاهده تورا باشد آنجا. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 211 ). اگر رسولی فرستد حکم مشاهده را باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354 ). چون یک منزل رفته باشید اگر آشکارا شود حکم مشاهده شما راست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 356 ).
|| ( اصطلاح عرفان ) نزد عرفاء، عبارت از حضور حق است و مشاهده از کسی درست آید که به وجود مشهور قائم بود نه به خود و تاشاهد در مشهود فانی نشود و بدو باقی نگردد مشاهده او نتوان کرد و شهود تجلی ذات را مشاهده گویند. آسمان چون صاف گردد آفتاب شهود تابش کند. بعضی گویند مشاهده دیدن اشیاء است به دلائل توحید. صاحب مکاشفت به علمش نزدیک شود و صاحب مشاهدت معرفتش محو کند. در منازل است که «المشاهدة سقوط الحجاب بتاء» مشاهده فوق مکاشفه است ، زیرا مشاهده عین مقام جمع است و سالک باید یقین کند که مشاهده حقیقت برای او ممکن بود و پیوسته مراقب باشد و بداند که چه وقت مشاهده حاصل میشود. و گفته اند که «المراقبة علم الیقین و المشاهدة عین الیقین » در شرح کلمات باباطاهر است که کسی که پیش از فانی شدن وجود خود را مشاهده کند زندیق شود به حسب حال و کسی که بعد از فانی شدن وجود خود را ملاحظه کند متحقق خواهد شد به حقایق که بعد از فانی شدن موجودبه وجود اﷲ خواهد بود و منظور از مشاهده مشاهده ای است که از شاهد هیچ اثر نماند و خودیت برای بنده نماند که تا مادام که بنده از خودیت محو نشده باشد و چیزی باقی باشد مشاهده تامه نخواهد بود و در مقام مشاهده باید شاهد متوجه خود نشود. قیصری گوید: مشاهده امور گاهی در خواب است و گاه در بیداری و آنچه را در بیداری مشاهده کند یا امور حقیقیه باشد در نفس الامر ویا امور خیالیه صرفه شیطانیه و از این جهت است که سالک را مرشدی لازم است که او را از مهلکات نجات دهد. خواجه عبداﷲ گوید: مشاهده ، نهال حقایق یقین است بیرون از تعلم و تلقین است. مشاهده دور است از خیال و ظنون ، هم به اسرار است و هم به عیون. آن که به سر است چشم از او محجوب است و آن که به چشم است چشم در وی مغلوب. طلوع این خورشید از یک شرق است اما در اهل مشاهدت فرق است. مشاهده یکی در حال مشاهده خلق است و یکی در مشاهده حقیقت غرق است. آن را که ننمودند در آنچه بود که دید و آن را که نمودند در آن نمود نرسید. کسی که از پروانه خبر نجوید پروانه از حال حرقت سمر نگوید. هرکه آن جمال دید از آن پس از دل و جان و مال ببرید. نثار جمال دوست جز جان نباشد و دوست به جان گران نباشد.