مشابهت. [ م ُ ب ِ / ب َ هََ ] ( از ع ، اِمص ) مانندگی. شباهت. همشکلی. مقابله چیزهای برابر و مانند هم. ( از ناظم الاطباء ). شباهت. همانندی با کسی یا چیزی. تشابه. شباهت. مانستن. مشاکلت. مضارعت. مضاهات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : مشابهت میان خالق و مخلوق بیش از این چگونه باشد. ( جامع الحکمتین ناصرخسرو ). گفتا: شنیدم که شتر را به سخره میگیرند. گفت : ای سفیه ! آخر شتر را با تو چه مناسبت است و تو را بدو چه مشابهت. ( گلستان ). و رجوع به مدخل بعد شود. مشابهة. [ م ُ ب َ هََ ] ( ع مص ) مماثلت. ( تاج المصادر بیهقی ). مشاکلت. ( مجمل اللغة ). مانند و مشاکل و مجانس کسی یا چیزی شدن. ( از محیط المحیط ).
معنی کلمه مشابهت در فرهنگ معین
(مُ بِ هَ ) [ ع . مشابهة ] (مص ل . ) مانند بودن ، شبیه بودن .
معنی کلمه مشابهت در فرهنگ عمید
۱. شبیه هم بودن، مانند هم شدن. ۲. همانندی.
معنی کلمه مشابهت در فرهنگ فارسی
شبیه هم بودن، مانندهم شدن ، همانندی ۱- ( مصدر ) بیکدیگر شباهت داشتن مانند هم بودن . ۲ - همانند بودن شیئی بشئ دیگر درکیف . ۳- ( اسم ) شباهت همانندی : مشابهت میان خالق و مخلوق بیش ازین چگونه باشد ? جمع : مشابهات .
معنی کلمه مشابهت در ویکی واژه
مشابهة مانند بودن، شبیه بودن.
جملاتی از کاربرد کلمه مشابهت
هر کو کند بماه تمامت مشابهت این روشنست کز نظر ناتمام اوست
بیگانگی: اشتغال عالم الوهیت را گویند، که بهیچوجه تقصر و بهیچچیز مشابهت و مماثلت ندارد.
خور از مشابهت جبههاش بلند اقبال مه از مناسبت نعل او بلند اختر
با آسمان جربا دارد مشابهت زان سطح او بکوکب ثابت مکللّست