مسکو
معنی کلمه مسکو در لغت نامه دهخدا

مسکو

معنی کلمه مسکو در لغت نامه دهخدا

مسکو. [ م ُ ک ُ ] ( اِخ ) موسکو. شهری است بزرگ و پرجمعیت ، پایتخت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که در زمین جلگه ای واقع شده در کنار رودی به نام مسکوا که شعبه ای از رود ولگاست. مرکز سیاست و صنایع گوناگون و دارای دانشگاه های متعدد است. جمعیت آن با حومه در حدود هفت میلیون تن است. شهر مسکو علاوه بر اینکه پایتخت کلیه جمهوریهای متحده شوروی است ، مرکز جمهوری شوروی سوسیالیستی فدراتیو روسیه که یکی از کشورهای شانزده گانه متحده شوروی محسوب می گردد نیز هست.

معنی کلمه مسکو در فرهنگ فارسی

در کتاب های فارسی موسکو نیز آمده است . شهریست بزرگ و پرجمعیت پایتخت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که در زمین جلگه ای واقع شده در کنار رودی بنام مسکو که شعبه ای از رود ولگا است . مرکز سیاست و صنایع گوناگون دارای دانشگاههای متعدد و جمعیت آن با حومه ۷۸۱۹٠٠٠ است . شهر مسکو علاوه بر اینکه پایتخت کلیه جمهوریهای متحده شوروی است مرکز جمهوری شوروی سوسیالیستی فدراتیو روسیه که یکی از کشورهای ۱۶ گانه متحده شوروی محسوب میگردد نیز هست .

معنی کلمه مسکو در دانشنامه عمومی

مُسْکو ( به روسی: Москва تلفظ: ماسکْوا ) ( به انگلیسی: Moscow ) پایتخت و پرجمعیت ترین شهر در کشور روسیه است. این شهر با جمعیت ۱۲, ۶۳۲, ۴۰۹ نفر دومین شهر پرجمعیت در قاره اروپا پس از استانبول ، و یازدهمین شهر پرجمعیت در جهان است. این شهر در کنار رودخانه مسکو و در ایالت فدرالی مرکزی قرار دارد و در روسیه اروپایی واقع شده است.
این شهر از مهم ترین مراکز سیاسی، اقتصادی، مذهبی، تاریخی، مالی، آموزشی و ترابری فدراسیون روسیه و اروپا به شمار می آید. کاخ کرملین، قلعه ای باستانی در این شهر است که محل زندگی رئیس جمهور روسیه و استقرار قوه مجریه این کشور است. این شهر در دوران اتحاد جماهیر شوروی نیز پایتخت آن کشور بود.
۴ فرودگاه بین المللی، ۹ ایستگاه راه آهن و متروی مسکو که یکی از عمیق ترین تونل های دنیاست، در این شهر قرار دارند. مترو مسکو با ۲۳۶ ایستگاه پس از متروی توکیو، بیشترین مسافران را در بین سیستم های متروی دنیا جابجا می کند.
کلان شهر مسکو از نظر دارا بودن مؤسسات علمی، ورزشی و آموزشی از رتبه خوبی در سطح جهان برخوردار است؛ به طوری که بیش ترین امکانات ورزشی را در کل جهان به خود اختصاص داده است. مسکو یکی از دوازده شهر قهرمان Города - герои به حساب می آید که عنوانی افتخاری برای شهرهایی ست که در زمان شوروی و به هنگام وقوع جنگ جهانی دوم، مردمانش فداکاری ها و جانفشانی های بسیاری از خود نشان دادند.
شبکهٔ پیچیدهٔ بزرگراهی در مسکو حاکم است که از بزرگراه های عریض و بسیار ایمن و با سطح امکانات بالا تشکیل شده است.
ساخت و سازهای عمرانی و برج های مسکونی در مسکو بی شمار است و اکثر مساکن مسکو را برج های مسکونی بلند و لوکس تشکیل می دهند.
نام مسکو برگرفته از نام رود موسکوا است. در روسی قدیم آن را гра́д Моско́в ( گرات ماسکوف ) به معنای شهرِ کنارِ مسکو می گفتند. نخستین اشاره به نام این شهر در سال ۱۱۴۷ دیده می شود زمانی که یوری دولگوروکی شاهزاده ناوگورود - سورسکی را با این جملات فراخواند: «ای برادر، نزد من آی، به مسکو. »
۹ سال بعد، در سال ۱۱۵۶، شاهزاده یوری دالگاروکی روستوف دستور ساخت یک دیوار چوبی، یعنی کرملین را داد، دیواری که شهر تازه بنیاد را محصور می ساخت و پس از آن چندین بار نیازمند بازسازی شد.
طی حملات سال های ۱۲۳۷–۱۲۳۸، مغولان این شهر را سوزانده و با خاک یکسان کرده و ساکنانش را کشتند. در دوران پس از آن، مسکو بازسازی شد و در ۱۳۲۷ پایتخت امیرنشین مستقل ولادیمیر - سوزدال گشت. موقعیت مطلوب آن بر سرچشمه رودخانه ولگا به توسعه پایدار آن کمک کرد و رفته رفته این شهر به یک امیرنشین باثبات و مرفه، به نام دوک نشین بزرگ مسکو تبدیل شد و طی سال های پیاپی شمار زیادی از پناهندگان را از سراسر روسیه جذب کرد.
مسکو (ترانه). «مسکو» ( به آلمانی: Moskau ) ترانه ای از گروه دیسکوی چنگیز خان است که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد. ترانهٔ اصلی به زبان آلمانی سروده شد و یک سال بعد نسخهٔ انگلیسی زبان آن هم روانهٔ بازار شد.
تک آهنگ «مسکو» در ژوئن ۱۹۷۹ وارد چارت پرفروش ترین های آلمان شد و برای ۳۰ هفتهٔ متوالی در آن جدول حضور داشت. بالاترین جایگاه تک آهنگ در آن جدول، ردهٔ سوم بود. پس از آن که شبکهٔ استرالیایی سون نتورک نسخهٔ انگلیسی زبان «مسکو» را ضمن پوشش المپیک ۱۹۸۰ مسکو استفاده کرد، ترانه در آن کشور محبوب شد و به مدت شش هفته در صدر جدول پرفروش ترین های استرالیا جای گرفت.
معنی کلمه مسکو در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مسکو در دانشنامه عمومی
معنی کلمه مسکو در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مسکو

معنی کلمه مسکو در ویکی واژه

پایتخت کشور روسیه.

جملاتی از کاربرد کلمه مسکو

جهان داند که معزولی نیابد ربیع نطق را در ربع مسکون
شد این اورنگ زیب ربع مسکون عروس ملک را زینت شد افزون
چو از ربع مسکون بپرداخت کار تمنای دریاش گشت آشکار
ثلث نواب ار بدین مداح بوابت رسد ربع مسکون تنگ گردد ازشرف برپیکرم
پیموده بساط ربع مسکون دیده همه را ز کوه و هامون
در عزای خامس آل عبا شد زجا ربع مسکون در نوا
ای صیت احتشام تو بگرفته در شش جهت جزیره مسکون را
سپهرم در پی خورشید رویان بگرد ربع مسکون می دواند
هر که جوید از جفای او قرار ربع دیگر را مگر مسکون کند!
بسی نماند که گردد ز بس عمارت عدل چهار ربع زمین در پناه او مسکون