مسهد

معنی کلمه مسهد در لغت نامه دهخدا

مسهد. [ م ُ س َهَْ هََ ] ( ع ص ) بی خواب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بیدارکرده شده. ( غیاث ). بیدارشده. بیدار. بی خواب شده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
نوز نبرداشته ست مار سر از خواب
نرگس چون گشت چون سلیم مسهد.منوچهری.- مسهد کردن ؛ بیدار کردن :
کرداره سلیم ترین با عدوی خویش
آن است کاین سلیم مسهد کند همی.منوچهری.

معنی کلمه مسهد در فرهنگ معین

(مُ سَ هَّ ) [ ع . ] (ص . ) بیدار، کم خواب .

معنی کلمه مسهد در فرهنگ عمید

۱. کم خواب.
۲. بی خواب، بیدار مانده.

معنی کلمه مسهد در فرهنگ فارسی

۱- ( اسم ) بیدار شده . ۲ - ( صفت ) بیدار 

معنی کلمه مسهد در ویکی واژه

بیدار، کم خواب.

جملاتی از کاربرد کلمه مسهد

نوز نبرداشته ست مار سر از خواب نرگس، چون گشت چون سلیم مسهد
قضای چرخ عنانم گرفت و گشتم از این غم رهین بستر اندوه چون سلیم مسهد
کردارهٔ سلیمترین با عدوی خویش آنست کاین سلیم مسهد کند همی
بگذاشتم شبی به رخ او پیچنده چون سلیم مسهد