مسموم کردن

معنی کلمه مسموم کردن در لغت نامه دهخدا

مسموم کردن. [ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به زهر کشتن. زهر خورانیدن. ( ناظم الاطباء ). چیزخور کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). ورجوع به چیزخور کردن شود.

معنی کلمه مسموم کردن در فرهنگ فارسی

بزهر کشتن

معنی کلمه مسموم کردن در ویکی واژه

avvelenare

جملاتی از کاربرد کلمه مسموم کردن

این سبک از بازی‌ها معمولاً ساده هستند. یک لشکر از هیولا و دشمنان در یک مسیر مشخص شده حرکت می‌کنند و بازیکنان باید با ساخت برج و ساختمان‌های دفاعی جلوی آنها را بگیرند. در اکثر بازی‌های برج دفاعی، ساختمان‌های دفاعی قابلیت‌های مختلفی دارند، مانند مسموم کردن، کند کردن سرعت یا تضعیف دشمنان. بازیکنان با کشتن دشمنان پول بدست می‌آورند که می‌توانند این پول را برای خرید برج‌های بیشتر یا ارتقای برج‌های قدیمی‌خود خرج کنند.
سپاه اعراب به مدت سه ماه در پایین غار بودند و به فکر چاره برای نفوذ به این غار بودند. سرانجام با مسموم کردن سرچشمه‌های آب غار موفق شدند «بانو نی‌کلا» همسر اسپهبد خورشید را به همراه دخترانش به قتل برسانند.[نیازمند منبع] اسپهبد خورشید در بازگشت با پنجاه هزار سپاهی، هنگامی که شایعه اسارت همسر و فرزندانش را شنید، خودکشی کرد.
در سال ۲۰۰۳، مقامات اردن در ارتباط با یک طرح ناموفق برای مسموم کردن مخزن آب نیروهای آمریکایی که در صحرای شرقی اردن در نزدیکی مرز با عراق خدمت می‌کردند، عاملان عراقی را دستگیر کردند.