مسقف

معنی کلمه مسقف در لغت نامه دهخدا

مسقف. [ م ُ س َق ْ ق َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تسقیف. رجوع به تسقیف شود. || خانه پوشیده. ( آنندراج ). بیت سقف دار. ( از اقرب الموارد ). خانه آسمانه کرده. ( دهار ). صاحب سقف. باسقف. با آسمانه. آسمانه دار. پوشیده. سرپوشیده. پوشانیده. باپوشش.
- مسقف کردن ؛ سقف زدن. باسقف کردن. آسمانه زدن.
|| درازبالا. ( منتهی الارب ). طویل. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه مسقف در فرهنگ معین

(مُ سَ قَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) سقف دار.

معنی کلمه مسقف در فرهنگ عمید

سقف دار، جایی که سقف داشته باشد.

معنی کلمه مسقف در فرهنگ فارسی

سقف دار، جائی که سقف داشته باشد
( اسم ) محلی که دارای سقف باشد سقف دار .

معنی کلمه مسقف در ویکی واژه

سقف دار.

جملاتی از کاربرد کلمه مسقف

اثر تاریخی که علی‌رغم گذشت صدها سال به صورت حیرت‌انگیزی هنوز سرپا و مسقف باقی مانده، بنای مقبره مانندی مربوط به دوره ایلخانان یا تیموریان که منسوب به آرامگاه مادر تیمور لنگ است. قطر این بنا ۵ متر و ارتفاع آن حدود ۵ متر است. (روستاییان به آن گونبز می‌گویند) متأسفانه سازمان میراث فرهنگی توجه کافی به حفظ این بنای تاریخی ندارد.
تکیه بر این قصر مقرنس دهید پای بر این کاخ مسقف زنید
قله‌ای که قلعه فرود بر فراز آن قرار داردرفیع و عظیم بوسیلله دو تک (تنگه) از قله‌های اطراف خود جدا شده‌است یکی از این دره‌ها به " تک زو" که آبی به همین نام در آن جاری است معروف می‌باشد. این آب آبشارهایی به ارتفاع ۳ تا ۱۰ متر تشکیل می‌دهد و قریه کوچکی بنام " زو " را مشروب می‌کند. دیواره‌های سنگی طرفین ان بسیار مرتفع به نظر می‌رسد و در بعضی جاها به صورت ایوان مسقف درآمده است. این منطقه ییلاقی در ۳۰ کیلومتری جنوب غرب گناباد قرار دارد.
به عنوان مزیت اخر می‌توان گفت که همانند کپسول اکسیژن نیاز به محل نگهداری با محیط مسقف را ندارد و به همین علت نگهداری از آن راحت‌تر و بی دردسرتر است.
در سال ۱۹۳۰ قسمت جنوبی ورزشگاه برای تماشاچیان ساخته شد که قسمتی از آن مسقف بود. در سال ۱۹۳۹ دو طبقه کوچک در قسمت شمالی ورزشگاه ساخته شد که در جنگ جهانی دوم تخریب شد و در سال ۱۹۷۵ بازسازی شد. این قسمت در سال ۱۹۳۹ به دلیل دستورالعمل‌های امنیتی بسته شد.