معنی کلمه مسطور در لغت نامه دهخدا
حروف عقل بشمارم که مسطور است اشیا را
کتاب نفس برخوانم که باشد نسخه ای در جان.ناصرخسرو.خامشی از کلام بیهده به
در زبور است این سخن مسطور.ناصرخسرو.عتبی رساله ای در مرثیه او انشا کرده است در اصل کتاب مسطور است. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 441 ). کیفیت وقایعی که در عهد ایشان بود به حسب معرفت مسطور شد. ( جهانگشای جوینی ). بلوغ را چه نشان است ؟ گفت : آنچه در کتب علما مسطور است سه نشان دارد. ( گلستان سعدی ).
مسطور. [ م َ ] ( اِخ ) عشیره ای از طایفه مُحَیسن از طوایف بنی کعب خوزستان. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).