مسجد

معنی کلمه مسجد در لغت نامه دهخدا

مسجد. [ م َ ج َ ] ( ع اِ ) پیشانی. ( منتهی الارب ). پیشانی شخص که اثر سجده بر آن بماند. ( از اقرب الموارد ). در لغت به معنی سجده گاه ، و در اصطلاح علما، موضع سجود را گویند هر جا که باشد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). هر یک از هفت جای مرد که گاه سجده بر زمین رسد. آنجا که بر زمین نشیند در سجود از پیشانی و نوک پا و زانو و کف دست. آنجای که بر زمین رسد از پیشانی گاه سجود. آنجا که بر زمین رسد از اندام آدمی گاه سجده و آن هفت است. ج ، مَساجِد. ( اقرب الموارد ). رجوع به مساجد و مساجد سبعة شود. || نماز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مزگت و مَسجِد. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مسجِد شود.
مسجد. [ م َ ج ِ] ( ع مص ) سر بر زمین نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ).
مسجد. [ م َ ج ِ ] ( ع اِ ) فراء گوید در باب نصر چه اسم و چه مصدر، بروزن مَفعَل است مگر لغاتی چند که با کسر آمده چون مسجد و مطلع و مشرق و... ( از منتهی الارب ). محل و موضعی که در آنجا سجده کنند و هر محلی که در آن عبادت کنند، و از آن جمله است اطلاق مسجد بر «جامع». و گویند مسجِد بالکسر.اسم است محل عبادت را. خواه در آنجا سجود بکنند یا نکنند، و هر گاه فعل و عمل آن موردنظر باشد، آن را طبق قیاس ، مسجَد گویند بفتح جیم ، و این عقیده سیبویه است. ( از اقرب الموارد ). مکان معین خاص که برای اداء نماز وقف کنند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). مزگت و خانه ای که در آن نماز می خوانند. ( ناظم الاطباء ). مزگت. مزکت. ( منتهی الارب ). جای عبادت مسلمانان. خانه خدا. محل سجود. جای نماز خواندن. نمازگاه. نمازگه. خانه ای که برای گذاشتن نماز سکنه کوئی یا محلتی یا شهری سازند. بیت اﷲ. خانه خدا. ج ، مَساجد. ( منتهی الارب ).
مساجد اولیه مسلمین ، عبارت از قطعه زمینی وسیع و تقریباً مربعشکل بود که اطراف آن را چهار دیوار یا خندق احاطه می کرد، و در سمت قبله سقف کوچکی داشت که بر ستونهایی از تنه نخل و غیره استوار گشته بود، و در این زمان مساجد را مئذنه نبود و این نقشه اساس تمام مساجد اسلامی گشت. اکنون اغلب مساجد دارای قسمتی میانه است به نام صحن که روی آن باز است و گاهی مسقف و اطراف آن چهار رواق دارد که وسیعترین آنها رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قرار دارد، و هر مسجدی دارای یک یاچند مئذنه است. از قرن پنجم هجری نظام جدیدی در استفاده از مسجد متداول شد و آن داخل شدن مدارس در آن است و برای تناسب با محیط تدریس مذاهب ، و مسکن دادن به طالبان علم ، در نقشه مساجد تغییراتی حاصل شد، در این هنگام مسجد از یک صحن روباز تشکیل می شد که اطراف آن را چهار ایوان عمود بر هم احاطه می کرد و در طبقه دوم این ایوانها اطاقهایی بود برای سکونت طلاب علم و استادان. ( از الموسوعة العربیةالمیسرة ). نخستین مسجد را حضرت محمد( ص ) در مدینه ( یثرب ) در کنار خانه خود ساخت. زمین آن خوابگاه شتران بود و پیغمبر آن را از صاحبش خرید. سپس خلفا و حاکمان و پادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن کوشیدند. در زمان امویان ( در فاصله قرن اول و دوم هجری ) با شرکت استادان بیزانس شیوه معماری یونانی در ساختمان مسجد به کار رفت. سپس مسلمانان شیوه مزبور را آموختند و تغییراتی در آن دادند و بمرور زمان برخی از کلیساها به مسجد مبدل شد. بدین طریق که جهت بنا را از مشرق بسوی مکه تغییر دادند. از آنجایی که برای بسیاری از مسلمانان رفتن به مسجد بزرگ پنج باردر روز دشوار و دور بود، و در آغاز امر در هر شهر بیش از یک مسجد بزرگ وجود نداشت ، پس از گذشت زمان به موازات مسجد بزرگ هر شهر که مخصوص برگزاری نماز جمعه بود، و مسجد مزبور را هم اصطلاحاً مسجد جمعه یا مسجدجامع می نامیدند، مساجد کوچک کویها حتی در روستاها بوجود آمد که اختصاص به نمازهای پنجگانه داشت. سابقاًدر ایران ، گذشته از مساجد جامع، هر کویی دارای مسجدی بوده که گذشته از محل برگزاری نمازهای پنجگانه ، محل اجتماع ساکنان کوی نیز بوده است. در دوران متأخر در هر شهر بزرگ چند مسجد جامع و صدها مسجد کوچک ، صرف نظر از مصلاهای خانگی که در املاک شخصی بزرگان و توانگران وجود داشته پدید آمد. مساجد جامع در آغاز فقط در شهرها وجود داشتند، ولی بعدها، یعنی از حدود قرن ششم هجری ، در برخی روستاهای بزرگ هم احداث گشتند. هر جا که مسجد جامع نداشت نماز جمعه را ( در صورت وجود حداقل چهل نمازگزار ) می توانستند در مسجد کوی ، و یا در صورت فقدان آن در هوای آزاد برگزار کنند. صحرانشینان که غالباً فاقد مسجد بودند، نماز جمعه را عادةً در هوای آزاد می گزاردند و البته روی بسوی قبله می کردند. در هر مسجدی اعم از جامع یا مسجد کوی و یا دهکده ، در جدار خلفی آن که همیشه بطرف مکه یا قبله است «محراب » وجود دارد. بعضی مساجد بزرگ چندین محراب دارند. محراب طاقنما گونه ای است و معمولاً به آیات قرآن مزین است. بعد از نیمه دوم قرن دوم هجری در برابر محراب ، چراغدان گذاشتند، و بعدها شمع و قندیل پدید آمد و مسجد را با قالی مفروش کردند. سمت راست محراب ، منبر قرار دارد و آن کرسی مرتفعی است با چند پله برای استفاده امام و واعظ و به هنگام نماز جمعه خطبه از بالای آن خوانده می شود. منبر فقط در مسجدهای جامع وجود داشت و مسجدهای کوی فاقد آن بودند و امتیاز اصلی مساجد جامع در برابر مساجد کوی در همین بود.

معنی کلمه مسجد در فرهنگ معین

(مَ جِ ) [ ع . ] (اِ. ) جای سجده ، محل عبادت . ج . مساجد.

معنی کلمه مسجد در فرهنگ عمید

محل عبادت مسلمانان.
* مسجد جامع (آدینه ): مسجدی که روزهای جمعه در آن نماز جمعه می خوانند.

معنی کلمه مسجد در فرهنگ فارسی

جای سجده، محل عبادت، درفارسی مزگت هم گفته شده، مساجد جمع
(اسم ) ۱- جای سجده. ۲- محلی که مسلمانان در آن ناز گزارند مزکت : در مسجد و میخانه خیالت اگر آید محراب و کمانچه زدو ابروی تو سازم . ( حافظ ) یا مسجد آدینه . مسجد بزرگی در هر شهر که روزهای جمعه در آن نماز جمعه برگزار شود مسجد جامع : تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح یا از در سرای اتابک غریو کوس ... ( سعدی )
دهی در شهرستان جیرفت

معنی کلمه مسجد در دانشنامه آزاد فارسی

ساختمان جدید مسجد قبا، نخستین مسجد در اسلام
ساختمان جدید مسجد قبا، نخستین مسجد در اسلام
مهم ترین فضای دینی و عبادی مسلمانان. مسجد الگوی معماریِ فضای دینی ـ اجتماعی اسلام است، که به جاآوردن عباداتی همچون نماز جماعت، و نیز تعامل و تبادل فرهنگی، اجتماعیِ بین مسلمانان، عملکرد اصلی آن محسوب می شود. مسجد در قرآن کریم، گاه به معنای مصطلح آن، و گاه به معنای مطلقِ محل عبادت به کار رفته است. نخستین مسجد را پیامبر اسلام (ص) در مدینه بنیاد نهاد؛ لیکن غالباً، نخستین مسجد را عبادتگاهِ موقتِ قُبا، در بین راه مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه، می دانند. مسجد پیامبر (ص) در مدینه، بنایی است ساده با نقشۀ مستطیل، دیوارهایی با مصالح بنّایی، و سقفی ـ که بعدها افزوده شد ـ از تنۀ درخت و الیاف گیاهی که ارتفاع چندانی نداشت؛ این مسجد در سال ها و قرون بعد به تدریج توسعه یافت. برخی از قدیم ترین مساجد در نقاط مختلف عبارت اند از مسجد الاقصی در فلسطین، مسجد ابن طولون در مصر، مسجد جامع فَهْرَج در ایران، مسجد قیروان در تونس، مسجد عمروعاص در مصر، و مسجد جامع دمشق. طرح مساجد، نخست ساده و کم پیرایه بود، و پلان مستطیل، و حیاط یا صحنی در میان داشت. دورتادور صحن، فضاهای سرپوشیده ای ساخته می شد که شبستانِ اصلی مهم ترینِ آن ها به شمار می رفت و مساحت بیشتری داشت. معمولاً ورودی اصلی مسجد، ورودی شبستان اصلی، و محراب داخل شبستان اصلی، هر سه بر روی یک محور (محور قبله) قرار داشتند. بعدها ساخت مناره ای در کنار ورودی، بر روی همین محور اصلی رواج یافت. در ساخت نخستین مساجد ایران، در چهارطاقی هایِ پیش از اسلام، تغییراتی اعمال گردید؛ مسجد جامع فَهْرَج، و تاری خانۀ دامغان، همان شیوۀ کلی مساجد اولیه را دارند، لیکن در سازۀ آن ها از برخی دستاوردهای معماری قدیم ایران، به ویژه معماری دورۀ ساسانی، استفاده شده است. مساجد ایرانی به تدریج در کیفیت و تناسبات فضا و حجم، تزیینات، و نیز نظام سازه ای و فنی هویت خاص خود را یافتند. ظهور گنبد در مسجد، از احداث گنبدی کوچک بر روی محراب آغاز شد، اما دیری نگذشت که اهمیت بیشتری یافت، و در مقیاس بزرگ تر، و با تفصیل و غنای افزون تر، فضای بزرگ تری از بخش اصلی شبستان، و گاه همۀ آن را فراگرفت. بدین سان، از حدود قرن ۵ق، گنبدخانه به بخش های فضایی مسجد اضافه شد. همچنین استفاده از ایوان، که از ابداعات ایرانیان در دورۀ اشکانی بود، در مساجد فزونی یافت. پس از قرن ۷ق، مساجد دوایوانی ساخته شد، همچون مسجد زوزَن در خراسان و مسجد فَرْیومَد. سپس مساجد چهارایوانی رواج یافت، که شیوه ای شاخص در معماری ایران است؛ مسجد جامع اصفهان، و مسجد امام اصفهان از آن جمله اند. ازجمله ویژگی های مساجد اصیل، به ویژه در ایران، عبارت اند از وحدت کلی مجموعه در عین کثرت عناصر، توجه به مبانی زیباشناسی معنوی با صور انتزاعی و رها از تقلید از عناصر طبیعی و یا وهمی، هماهنگی هنرهای وابسته به معماری با شیرازۀ طرح، انطباق اهداف فنی و سازه ای با کارکردهای زیبا شناسانه و شکلی، پاسخ گویی کامل به نیازهای مرتبط، مردمی بودن، و رابطۀ زنده با زندگی جاری جامعه. تعداد مساجد در ایران، طبق اعلام سازمان اوقاف، در سال ۱۳۸۹ش بیش از ۶۰هزار مسجد است و برای احداث بیش از ۲هزار مسجد نیز برنامه ریزی شده اشت. در فقه اسلامی مسجد احکام خاصی دارد. نجس کردن مسجد و ماندن جنب و حائض در آن حرام است. ازالۀ نجس از مسجد واجب است. خرید و فروشو اقامۀ حدود در آن مکروه است. خواندن دو رکعت نماز تحیت هنگام ورود به مسجد مستحب است. در روایات فراوان، به ساختن مسجد توصیه شده و ثواب فراوان برای آن وعده داده شده است.

معنی کلمه مسجد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی ار مکان های مقدس اسلامی، مسجد است.
مسجد، به معنای محل سجده، برگرفته از سجود به معنای به خاک افتادن و خضوع و کرنش کردن است.
معنای اصطلاحی مسجد
در اصطلاح، مسجد به محلی اطلاق می شود که جایگاه عبادت و خضوع در برابر حق تعالی است.کاربرد واژه مسجد یکی در مورد، چهاردیواری خاصی است که برای عبادت ساخته می شود و دیگر این که بر اساس روایت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)مسجد بر سراسر زمین اطلاق می گردد.چرا که همه سطح کره خاکی می تواند سجده گاه انسان مسلمان باشد. این دومین کاربرد که اطلاق عام مسجد است، از اختصاصات امت اسلامی است.
← محل سجده در ادیان
مهمترین نقش مسجد، مرکزیت بخشی به عبادت مسلمانان در زمینی پاک و مطهّر و تعریف شده برای خداوند است.محیطی که انسان ناپاک نباید وارد آن شود و فضا و زمینش بایستی از هر گونه پلیدی مصون باشد. مسجد، علاوه بر مرکزیت عبادی، مرکز جماعت نیز هست.این جماعت، هم برای عبادت است و هم برای یک پارچگی امّت و تمسّک جمعی آنان به حبل الله.
اقسام مساجد
...
[ویکی شیعه] مَسْجد، مکانی خاص در اسلام برای عبادت خدا که ممکن است ساختمان یا زمین باشد. مسجد قبا نخستین مسجدی است که در اسلام ساخته شد. در شریعت اسلامی، مسجد آداب و احکامی ویژه دارد. از مسجد غالبا برای عبادت جمعی و فعالیتهای دینی گروهی استفاده می شود و مهمترین عبادتی که در آن به جا می آورند، نماز جماعت است. مسجد جز این، کارکردهای اجتماعی، سیاسی، آموزشی و قضایی برای مسلمانان داشته که برخی از این کارکردها تاکنون باقی مانده است. مساجد در ایران، نقش مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ش ایفا کردند.
«مسجد» در زبان عربی، از ماده «س-ج-د» به معنای نهادن پیشانی بر زمین و به خاک افتادن به نشانه کمال خضوع است و مسجد، اسم مکان و به معنای جایی است که در آنجا سجده می کنند. برخی معتقدند کلمه مسجد از واژه ای غیر عربی «msgď» به معنای محل عبادت گرفته شده است که در متون زبان آرامی مربوط به قرن پنجم پیش از میلاد مسیح وجود دارد. در دوره پیش از اسلام این کلمه برای اشاره به هر مکان و معبدی بوده که در آن خدا را عبادت می کرده اند. برخی معتقدند کلمه «مساجد» در آیه چهلم سوره حج در همین معنا به کار رفته است.
دهخدا با استناد به منابع کهن و ذکر نمونه های بسیار از آنها نوشته است که کلمه عربی مسجد، در اصل، به صورت کلمه «مَزگِت» از زبان آرامی وارد عربی و فارسی شده است. او به نقل از این منابع آورده است که حروف «ز»، «گ» و «ت» در عربی به «س»، «ج» و «د» تغییر کرده و مسجد در عربی یعنی جای سجده کردن. به نقل این منابع، مزگت به معنای نمازخانه، خانۀ خدا، «خانه ای که برای پرستش پروردگار بسازند و هرکس خواست در آن عبادت کند» و نظائر آن می آمده است.
[ویکی اهل البیت] مسجد محلی خاص برای عبادت خدا و یکی از مکان های مقدس اسلامی و مکانی برای گردهمایی مسلمانان است. مسجد در اسلام احکامی ویژه به خود دارد. به عنوان نمونه نجس نمودن مسجد حرام است و در صورت نجس شدن باید بلافاصله آن را تطهیر نمود.
مسجد در لغت به معنای محل سجده، برگرفته از سجود به معنای به خاک افتادن و خضوع و کرنش کردن است. در سایر ادیان، تنها در اماکن خاصی در برابر خداوند سجده می کنند و نماز می خوانند؛ اما از منظر اسلام، زمین پاک بوده و سجده گاه و مسجد است چنانچه بر اساس روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله مسجد بر سراسر زمین اطلاق می گردد و این از اختصاصات امت اسلامی است.
اما در اصطلاح، مسجد به محلی ویژه ای اطلاق می شود که برای عبادت و خضوع در برابر حق تعالی وقف گردیده است.
در عصر آغازین اسلام، مسجد افزون بر عبادت، مرکزی برای اداره حکومت نیز بود. پس از آن، به عنوان مدرسه نیز مورد استفاده قرار گرفت. بعدها وقتی دارالحکومه و مدرسه ساختند، مسجد به عبادت اختصاص داده شد؛ گرچه گه گاه از آن به عنوان مدرسه یا جای تبلیغ اعتقادات و احکام اسلام نیز استفاده می شده است. در حال حاضر نیز علاوه بر برگزاری نمازهای جماعت و مناسک مربوط به مسجد همچون اعتکاف از مسجد به عنوان محلی برای تبلیغ در بین تمامی مسلمانان و برای برگزاری مراسم های مربوط به شهادت یا ولادت ائمه علیهم السلام در بین شیعه استفاده می شود. همچنین گروه های مذهبی بسیاری در سرتاسر جهان مسجد را پایگاه خود قرار داده اند.
واژه مسجد در ۲۸ جای قرآن بکار رفته و در بیشتر موارد، اشاره به مسجدالحرام است. مسجدالحرام همان محیط اطراف خانه کعبه می باشد که سجده گاه بوده است.
به طور کلی چهار نوع مسجد برای یک مسلمان قابل تصور است:
نخستین خانه ای که برای مردم ساخته شد تا در آن به عبادت خدا بپردازند، بیت الله الحرام بود. بنابراین، باید مسجدالحرام و کعبه را قدیمی ترین محل عبادت دانست. قرآن علاوه بر مسجدالحرام از مسجدالأقصی نیز یاد کرده است. این ها مساجدی است که پیش از اسلام نیز وجود داشت. به علاوه، اهل کتاب نیز مراکز عبادت خاص خود را داشته اند.
[ویکی الکتاب] معنی مَسْجِدِ: مسجد - سجده گاه - محل سجده (کلمه مسجد اسم مکانی است که سجده در آن انجام میشود ، مانند خانهای که بخاطر سجده برای خدا ساخته میشود ، و اگر اعضاء سجده را که عبارتند از پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و نوک شست پاها ، مسجد مینامند برای این است که اینها نی...
معنی مَسْجِدِ ﭐلْحَرَامِ: نام مسجد پیرامون کعبه
معنی شَطْرَ: بعض - قسمتی (منظور از بعض مسجد الحرام همان کعبه است ، واینکه صریحا نفرمود فول وجهک الکعبة و یا فول وجهک البیت الحرام برای این بود که مقابل حکم قبله قبلی قرار گیرد چون شطر مسجد اقصی نیز منظور صخره ای معروف در آنجا بود ، نه همه آن مسجد )
معنی شَطْرَهُ: بعض آن - قسمتی از آن (منظور از بعض مسجد الحرام همان کعبه است ، واینکه صریحا نفرمود فول وجهک الکعبة و یا فول وجهک البیت الحرام برای این بود که مقابل حکم قبله قبلی قرار گیرد چون شطر مسجد اقصی نیز منظور صخره ای معروف در آنجا بود ، نه همه آن مسجد )
معنی مِحْرَابَ: محراب (محراب مسجد را بقول بعضی از این جهت محراب خواندهاند که آنجا جای حرب و ستیز نمودن با دشمن و با هوای نفس است و بعض دیگر گفتهاند : بدین جهت محراب خوانده شده که انسان جا دارد که در آنجا حریب یعنی بریده از کارهای دنیا و پراکندگی خاطر باشد . بعضی دیگ...
معنی مَسَاجِدَ: مسجدها - سجده گاه ها- محل سجده ها (کلمه مسجد اسم مکانی است که سجده در آن انجام میشود ، مانند خانهای که بخاطر سجده برای خدا ساخته میشود ، و اگر اعضاء سجده را که عبارتند از پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و نوک شست پاها ، مسجد مینامند برای این است که ا...
معنی بَکَّةَ: مکه - زمین مکه - مسجدالحرام - محل طواف در مسجد الحرام (مراد از کلمه بکه زمین مکه است ، و اگر آن را بکه خوانده ، برای این است که مردم در این سرزمین ازدحام میکنند ، و چه بسا گفته باشند که بکه همان مکه است . و بکه خواندنش از باب تبدیل میم به با است بعضی...
ریشه کلمه:
سجد (۹۲ بار)

معنی کلمه مسجد در ویکی واژه

جایی که مسلمانان در آن نماز می‌خوانند یا مراسم دینی انجام می‌دهند.
در باور ملسمانان خانه خدا، محل عبادت. اما مفهوم باستانی آن از بن و جد غافل زیستن است، از اجداد غفلت زده بودن است و از دو کلمه مَس- جد تشکیل شده و مس را باید همان مست تلقی نمود، جد نیز نیاکان است و مفهوم کلی اصطلاح مردم یا جماعت خواب زده است.
از مزگت فارسی باستان.

جملاتی از کاربرد کلمه مسجد

کسی کاهل مناجات است او را کنج مسجد به مرا، کاهل خراباتم، در خمار اولی‌تر
گهی ز شیخ کند گفتگو گه از راهب گهی ز مسجد و گاهی ز خانه خمار
تو را تیشه دادم که هیزم شکن نگفتم که دیوار مسجد بکن
باده ده زانکه ز هر خانه سوی حق راهست اگر از گوشه مسجد و گر از کنج کنشت
در خرابات آنچه برجان اسیری کشف شد صوفی خلوت نشین را نیست در مسجد خبر
چشم را دربند تا در دل نیاید غیر دوست گر دَرِ مسجد نبندی سگ به مسجد در شود
فرق میان دو لبت کی توان خضر همان است و مسجد همان
یکی از اهل ورع، گاوی را جانب مسجد آدینه بخواند
شمع بود آن مسجد و پروانه او خویشتن در باخت آن پروانه‌خو