مستکبر. [ م ُ ت َ ب ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استکبار. بزرگ و عظیم یابنده چیزی را. ( ازاقرب الموارد ). ج ، مستکبرون و مستکبرین. رجوع به استکبار شود. || دارای کبریاء. ( از اقرب الموارد ). گردنکش و متکبر و مغرور. ( غیاث ) : ز مستکبران دلاور مترس از آن کو نترسد ز داور بترس.سعدی ( بوستان ).
معنی کلمه مستکبر در فرهنگ معین
(مُ تَ بِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - آنکه از راه استثمار دیگران نیرومند و توانگر شده است . ۲ - استثمارگر.
معنی کلمه مستکبر در فرهنگ عمید
۱. باتکبر، خودخواه، بزرگ منش. ۲. گردنکش.
معنی کلمه مستکبر در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - متکبر باتکبر بزرگ منش . ۲ - گرد نکش : ز مستکبران دلاور بترس . ازان کو مترسد ز داور بترس . (سعدی )
معنی کلمه مستکبر در ویکی واژه
آنکه از راه استثمار دیگران نیرومند و توانگر شده استثمارگر.
جملاتی از کاربرد کلمه مستکبر
پس چه گویی هجو گویم خطهای راکز درش گر درآید دیو بنهد از برون مستکبری
عقل بدان کافری با همه مستکبری چون زخودی شد بری، گشت مسلمان عشق
خاک از انصاف دادن این چنین شد محترم تیغ نفرین خورد بر سر آتش از مستکبری
بنه از خود سر مستکبری را بکن از بیخ اصل منکری را
برو شکر کن چون به نعمت دری که محرومی آید ز مستکبری
قوله تعالی: وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ نفرستادیم در هیچ شهر پیغامبری إِلَّا أَخَذْنا مگر که فرا گرفتیم أَهْلَها مستکبران آن را بِالْبَأْساءِ بنا ایمنی وَ الضَّرَّاءِ و تنگی لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ (۹۴) مگر که ایشان در من زارند.
پستی و عجزآرد و خود باختن مستیو خودخواهیو مستکبری
«لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ» ای حقّا انّ اللَّه یعلم، «ما یُسِرُّونَ» من معاداة النبی (ص)، «وَ ما یُعْلِنُونَ» منها، «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» عن الایمان میگوید براستی و درستی که اللَّه نهان و آشکارای ایشان میداند، آنچ در دل دارند از عداوت مصطفی (ص) و مؤمنان میداند و آنچ آشکارا میکنند از فعل بد و اذی که مینمایند میبیند و فردا همه را پاداش دهد و هیچ نستاید ایشان را و ننوازد که ایشان را دوست ندارد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» گویند که حسین بن علی (ع) با درویشان بنشستی آن گه گفتی: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ» و قیل فی قوله: «لا جَرَمَ» لا ردّ لقولهم و فعلهم و جرم یعنی حقّ و وجب، و التقدیر: وجب انّ اللَّه یعلم اسرارهم و اعلانهم، انّه لا یحبّ المستکبرین.
ز مستکبران دلاور بترس از آن کاو نترسد ز داور بترس
و روی: ثلاثة لا یکلمهم اللَّه یوم القیامة و لا یزکّیهم و لهم عذاب الیم: شیخ زان، و ملک کذّاب، و عامل مستکبر.