معنی کلمه مستهام در لغت نامه دهخدا
در آینه عنایت صیقل شناخته
زو قبله کرده و شده سرمست و مستهام.خاقانی.باد جهانت به کام کز ظفر تو
کامه صدجان مستهام برآمد.خاقانی.این نخواندی کالکلام ای مستهام
فی شجون جره جرالکلام.مولوی ( مثنوی ).- قلب مستهام ؛ دل شیفته و سرگشته از عشق. ( منتهی الارب ).
- مستهام الفؤاد ؛ از دست رفته دل. رجوع به استهامة شود.