مستنصر. [ م ُ ت َ ص ِ ] ( ع ص ) یاری خواهنده و استمدادکننده. ( از اقرب الموارد ). یاری طلب. یاری خواه. || سائل وپرسنده. ( از اقرب الموارد ). رجوع به استنصار شود. مستنصر. [ م ُ ت َ ص ِ ] ( اِخ ) المستنصر باﷲ. هشتمین خلیفه فاطمی. رجوع به مستنصر باﷲ شود : مستنصر از خدای دهد نصرت زین پس بر اولیای شیاطینم.ناصرخسرو.مستنصر معالی و حکمت به نظم و نثر بر امتش که خواند الا که حجتش.ناصرخسرو.بشتاب سوی حضرت مستنصر ره زی شجر جزاز ثمره مسپر.ناصرخسرو.
معنی کلمه مستنصر در فرهنگ معین
(مُ تَ ص ) [ ع . ] (اِفا. ) یاری - خواهنده .
معنی کلمه مستنصر در فرهنگ عمید
کسی که یاری و نصرت بخواهد، یاری خواهنده.
معنی کلمه مستنصر در فرهنگ فارسی
لقب پنج تن از امرای بنی حفص : ۱ - ابوعبدالله محمد اول ( جل. ۶۴۷ ه.- ۱۲۴۹ م . ) . ۲ - ابوعبدالله محمد دوم ( جل.۶۴۹ ه. - ف. ۱۲۹۵ م . ) ۳ - ابوذربه محمد سوم ( جل. ۷۱۷ ه. - ۱۳۱۷ م . ) . ۴ - ابواسحاق ابراهیم دوم ( جل. ۷۵۱ ه. - ف. ۱۳۵٠ م . ) . ۵ - ابوالعباس احمد دوم ( جل. ۷۷۲ ه. - ۱۳۷٠ م . ) . یاری خواهنده، کسی که یاری ونصرت بخواهد ( اسم ) یاری خواهنده نصرت جوینده جمع : مستنصرین ٠
معنی کلمه مستنصر در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] ابوجعفر منصور بن ظاهر محمدبن اضاصر احمد، ملقب به مستنصر بالله، سی و ششمین خلیفه عباسی از میان 37 خلیفه طول دوران خلافت عباسی است. پس از آنکه خلیفه «علی الظاهر» در روز جمعه 13 رجب سال 623 هـ.ق چشم از جهان فروبست، مستنصر بالله در همان روز بر تخت خلافت عباسی تکیه زد. پدرش در جود و حسن سیره و احسان بر رعیت شهره بود. او نیز پس از رسیدن به خلافت سیره پدر را ادامه داد. او دارای رفتاری مناسب با رعیت و بخشیدگی بسیار نسبت به زیردستان بود. پس از آنکه مستنصر به خلافت می رسد؛ مردم را بر عدالت وعده می دهد و در واقع خود را حاکمی عادل برای مردم تلقی می کند، او توانست در 17 سال حکومت خود رفتاری مناسب با رعیت و مردم و توجه به پیشرفت و تمدن را برای مردم به اجرا بگذارد. مستنصر بالله دارای ویژگی خاصی بود و آن توجه ویژه او به مباحث علمی و فرهنگی بود. توجه به مسایل علمی و به خصوص به علمایی مانند سید بن طاووس – سید رضی و سید مرتضی از عالمان شیعی و هم چنین تأسیس مدرسه بسیار مهم در بغداد بنام مدرسه مستنصریه کاملاً بر این امر گواه است. که او در راه شکوفایی مباحث علمی توجه ویژه داشت. مدرسه مستنصریه که توسط وی بنا شد دارای ویژگی مهم و البته برتر نسبت به نظامیه بود؛ هر چند اصل بنای در این مدرسه را می توان نوعی الگوپذیری نسبت به نظامیه دانست. در نظامیه ها فقط مذهب شافعی مورد توجه قرار می گرفت ولی در این مدرسه بنا به قول ابن کثیر در البدایه والنهایه 4 فرقه اهل تسنن اجازه تحصیل و تدریس و آموزش داشتند. عمر این مدرسه هر چند کوتاه بود و حدود 25 سال دوام یافت اما در همین زمان محدود توانست در کنار نظامیه ها رقیب جدی آن باشد. توجه به مسایل اجتماعی و تمدنی از جمله دیگر ویژگی های مستنصر در طول حکومت خود بود. تجدیدبنا، تعمیرات و ساخت و سازهای متعدد در حوزه فعالیت تمدنی او نقش بسزایی ایفا می کند، از جمله فعالیت های او در راستای محکم پایه های اجتماعی توجه به عدالت اجتماعی بود. او پس از رسیدن به حکومت، فرمانی را صادر کرد مبنی بر آنکه: همه مردم از عدالت برخوردار خواهند بود. هر کس نیازی دارد یا ستمی به او رسیده گزارش دهد تا نیازش برآورده شود و یا از او رفع ستم گردد.
جملاتی از کاربرد کلمه مستنصر
قالی شش سال از خلافت الحکم المستنصر را درک کرد و در ربیعالاول سال ۳۵۶ در قرطبه درگذشت.
قبلهٔ علما یکسر مستنصر بالله فخر بشر و حاصل این چرخ مدور
داغ مستنصر بالله نهادهستم بر برو سینه و بر پهنهٔ پیشانی
مستنصر بالله که او فضل خدای است موجود و مجسم شده در عالم فانیش
ای معدن فتح ونصر مستنصر شاهان همه روبه و تو ضرغامی
«مستنصر از خدای» دهد نصرت زین پس بر اولیای شیاطینم
نیست بدین وصف زمردم مگر مستنصر بالله علیهالسلام
اتسز با استوار کردن جایگاه خود در فلسطین، در اکتبر ۱۰۷۶ به مصر حمله کرد. در مصر او با بدرجمالی که در سال ۱۰۷۴ وزیر خلیفه المستنصر شده بود روبرو شد. بدرجمالی توانسته بود درگیریهای خونین میان نظامیان خلافت فاطمی را متوقف کند. اتسز به سمت قاهره پیشروی کرد و در آنجا با جمالی که در حال جمعآوری نیروهایش بود به مذاکره پرداخت. بدرجمالی توانست با پرداخت رشوه به برخی از نیروهای اتسز، در نبردی در فوریه ۱۰۷۷ پیروز شده و اتسز را که یکی از برادرانش کشته شده بود و دیگری یکی از دستانش را از دست داده بود، مجبور به فرار کند.
چون بندهت «مستنصر بالله» بگوید پر مشتری و زهره شود بقعت یمگان
در زمان حسن صباح «مستنصر بالله» و پس از آن هفت تن از امامان اسماعیلیان نزاری در الموت زندگی و حکمرانی کردند. آخرین ایشان، امام رکن الدین خورشاه بود که در سال ۱۲۵۶، هولاکو خان به الموت حمله کرد و دستور به قتل امام اسماعیلیان داد.
ای سر مایهٔ هر نصرت، مستنصر، من اسیر غلبهٔ لشکر شیطانم
طلعت «مستنصر از خدای» جهان را ماه منیر است و، این جهان شب تار است
علی بن محمد سمری در سال ۳۲۹ هجری درگذشته است. قبر وی در شهر بغداد در شمال مدرسه مستنصریه و در برابر سر درب تاریخی آن قرار دارد.