مستلذ

معنی کلمه مستلذ در لغت نامه دهخدا

مستلذ. [م ُ ت َ ل ِذذ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استلذاذ. لذت گیرنده و مزه یاب. ( منتهی الارب ). لذیذیابنده و لذیذشمرنده چیزی را. ( از اقرب الموارد ). رجوع به استلذاذ شود.
مستلذ. [ م ُ ت َ ل َذذ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استلذاذ. آنچه لذیذ بنظر آید. لذت دار. گوارا :
زندگی خود نخواهد بهر خوذ
نی پی ذوق حیات مستلذ.مولوی ( مثنوی ).رجوع به استلذاذ شود.

معنی کلمه مستلذ در فرهنگ معین

(مُ تَ لَ ) [ ع . ] (اِمف . ) لذت برده ، تمتع گرفته .

معنی کلمه مستلذ در فرهنگ عمید

مطبوع، شیرین، لذیذ.
کسی که از چیزی لذت می جوید، لذت گیرنده، تمتع برنده.

معنی کلمه مستلذ در ویکی واژه

لذت برده، تمتع گرفته.

جملاتی از کاربرد کلمه مستلذ

زندگی خود نخواهد بهر خوذ نه پی ذوقی حیات مستلذ
گذشتی از سرای مستلذات بچشم ذات دیدی گونه ذات
دوم فایده آنک وقایع دلی و روحی وملکی نیک با ذوق بود نفس را از آن شربی و قوتی و ذوقی و شوقی پدید آید که بدان شوق و ذوق انس از خلق و مألوفات طبع و مستلذات شهادتی و مشتهیات جسمانی باطل کند و با مغیبات وعالم روحانی و لطایف و معانی واسرار و حقایق انس پدید آورد و بکلی متوجه عالم طلب شود و مشرب او عالم غیب گردد «قد علم کل اناس مشربهم».