مستقیمی

معنی کلمه مستقیمی در لغت نامه دهخدا

مستقیمی. [م ُ ت َ ] ( حامص ) مستقیم بودن. رجوع به مستقیم شود.

جملاتی از کاربرد کلمه مستقیمی

میرقادری شرایطِ سیاسی عصر سجاد را سخت توصیف می‌کند به گونه ای که زین العابدین قادر نبود آزادانه کلاس درس برگزار کند. به همین جهت برای انتقال علوم دینی و اخلاقی، از راه‌های غیر مستقیمی چون خرید برده، تربیت آنها و سپس آزاد کردنشان یا فرستادنشان به مناطق دوردست بهره می‌جست. همچنین از قالب دعا و نیایش برای انتقال مفاهیم تربیتی استفاده می‌کرد.
این یک هواپیما بک جت جنگنده با طراحی معمولی بود که بال مستقیمی داشت و از موستانگ پی-۵۱ اقتباس شده بود.
محمدمستقیمی (راهی) در این کتاب به چگونگی ساختار شعر امروز و ماهیت شعر در موضوع تخیل شاعر و تاثیر آن بر مخاطب پرداخته است.
گذشتن از صراط آسان نباشد که می خواهند ذهن مستقیمی
به‌طور سنتی ارمنستان خدمات تلفنی ثابت و مستقیمی دارد. بر پایه داده‌های آماری رسمی اتحادیه بین‌المللی مخابرات، در سال ۲۰۱۷، ۵۰۵٬۱۹۰ مشترک خدمات تلفن ثابت در ارمنستان (ساکنین و مشاغل) یا ۱۷٫۲۴ مشترک در هر ۱۰۰ نفر وجود داشت. تعداد کاربران ثابت تلفن نسبت به ۱۰ سال گذشته از ۲۰٫۴۱ در سال ۲۰۰۶ به‌طور قابل توجهی کاهش یافته‌است. دلیل اصلی کاهش تعویض ثابت موبایل است.
ستاره نیستی درّ یتیمی خوشاب و مستوی و مستقیمی
و مشایخ این طریقت بر آن اند که: اقتدا جز به مستقیمی که از دور احوال رسته باشد درست نیاید.
ای آن که به ملک مستقیمی بنگر سخنان مستعارم