مستقیما

معنی کلمه مستقیما در لغت نامه دهخدا

( مستقیماً ) مستقیماً. [ م ُ ت َ مَن ْ ] ( ع ق ) بطور مستقیم. بدون اعوجاج و بطور راست. || یک سر. یک سره. || بدون واسطه و رابطه. رجوع به مستقیم شود.

معنی کلمه مستقیما در فرهنگ معین

( مستقیماً ) (مُ تَ مَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) راست و مستقیم ، به طور مستقیم .

معنی کلمه مستقیما در فرهنگ فارسی

راست و مستقیم بطور مستقیم : مستقیما براه خود ادامه داد.

معنی کلمه مستقیما در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ضُّرَّ: ضرر-آسیب - بلا (ضُرّ به معنای مخصوصاً بلاهایی است که مستقیما به جان آدمی میرسد ، مانند مرض ، و لاغری ، و امثال آن . )
ریشه کلمه:
قوم (۶۶۰ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه مستقیما

و این از اوصاف کمال مستقیمان است؛ زانچه رضا دادن به باطل باطل بود و دست بداشتن حق اندر حال خشم، باطل؛ و مؤمن مبطل نباشد.
امروزه در علم روان‌شناسی این مسئله ثابت شده‌است که افسردگی در افراد مختلف ممکن است با علائم متفاوتی همراه باشد. عوامل مختلفی از جمله سن و جنسیت می‌توانند مستقیماً بر روی علائم افسردگی تأثیر بگذارند؛ بنابراین بدیهی است که افسردگی در همه افراد، با علائم یکسان ظاهر نمی‌شود. اما با این حال یک سری از این علائم که از آن‌ها به عنوان علائم شایع افسردگی یاد می‌شود، در بین اکثر گروه‌ها وجود دارد.
مخلص او را چو مقید کردند مستقیما سوی محبس بردند
شیخ گفت خدای می‌گوید: اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّه اَتْقیکُمْ گرامی‌ترین شما پرهیزگَرترین شماست و پرهیز کردن از خودی خودست و چون تو از نفس خویش پرهیز کردی بوی رسیدی وَهذا صِراطُ رَبِّکَ مُستَقِیما اینست راه من دیگر همه کوریست. این راه صوّام را نبود و قوّام را نبود، عاید را نبود و ساجد را و راکع رانبود، این راه پرهیز کردنست از خویشتن و هذا صراط ربک مستقیما اینست راه من اگر راه مرا می‌خواهی.
اگر گرة متحرک پیغام اعلان را دریافت نکند، می‌تواند با فرستادن پیغام درخواست، تقاضای سرویس را مستقیماً به عامل خارجی اطلاع دهد.
در مواد کریستالی به هنگام گرم‌کردن، جامد مستقیماً به فاز مایع تبدیل می‌شود، اما در مواد آریخت، در میانهٔ گرمایش، ابتدا جامد ترد تبدیل به جامد نرم می‌شود و سپس با ادامهٔ گرمایش ذوب رخ می‌دهد. دمایی که در آن جامد ترد به نرم تبدیل می‌شود را دمای انتقال شیشه می‌نامند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً صوابا حقا مستقیما.
ششم مستقیمان‌اند در راه حقّ: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ هفتم مستمعان کلام حقّ‌اند: فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ هشتم متّقیان‌اند: لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ نهم صابران‌اند: وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ دهم مجاهدان‌اند در سبیل خدا: یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ درین جهان ایشان را خبر میدهد که در آن جهان چه ساخته از بهر ایشان، رحمت و رضوان و نعیم و جنان و کرامت جاودان. خالِدِینَ فِیها أَبَداً دائما سرمدا، الابد، الدّهر المستقبل من غیر آخر قطّ الماضی و جمع الابد آباد و ابید. یقال: لا افعل ابدا الأبید و ابدا الاباد و ابد الابدین. إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ لا ینقطع.
مرکز حکومت آنان کاپان بود. بخشی از نواحی تحت فرمانروایی زاکاریان‌ها مستقیماً دارایی شخصی آن‌ها بود اما بخش دیگر به خاندان‌های اشرافی قدیمی و جدید تعلق داشت که مطیع آن‌ها بودند.
در قسمت ۱۲ از فصل ۹ از این سریال، رهبران این مکتب را مستقیماً کلاه‌بردار می‌خواند که در مقیاس بین‌المللی کلاه‌برداری می‌کنند.
از چنین علم که نافع باشد استعاذت واجب است چنانک خواجه علیه‌الصلوه فرمود: «اعوذبک من علم لا ینفع». و علم لاینفع دو نوع است: یکی علم شریعت چون بدان کار نکنند نافع نباشد اگرچه آن فی نفسه نافع بود و دوم علم نجوم و کهانت و انواع علوم فلسفه که آن را حکمت میخوانند و بعضی با کلام برآمیخته‌اند و آنرا اصول نام کرده تا بنام نیک کفر و ضلالت در گردن خلق عاجز کنند واین نوع غیرنافع است فی‌ذاته و اگر بدان عمل کنند مهلک و مفوی و مضل بوند. و بسی سرگشتگان بدین علم از راه دین و جاده استقامت بیفتادند بغرور آنک ما علم معرفت و شناخت حقیقت حاصل میکنیم و ندانستند که معرفت حق بقرائت و روایت حاصل نشود الا برروش متابعت ظاهر و باطن محمد علیه‌السلام چنانک حق تعالی خبر میدهد که «و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لانتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ...» الایه.
قوله: قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ یعنی: دین الاسلام. آن گه تفسیر کرد، گفت: دِیناً قِیَماً یعنی مستقیما علی نهایة الاستقامة. ابن کثیر و ابو عمرو و نافع قیما بتشدید خوانند. باقی قیما بتخفیف. قیم مصدر است همچون کبر و صغر، یعنی دینا ذا قیم ای ذا استقامة تامة. قیّم بوزن فیعل بناء مبالغت است در وصف استقامت، یعنی بنهایت استقامت است این دین، و بر کمال راستی. حکم آن ثابت، شرح آن لازم.