مستفاد. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استفادة. فایده گرفته شده و آنچه بطریق فایده حاصل شده باشد. ( غیاث )( آنندراج ). فائده گرفته. سودبرده. منتفع گرفته شده. حاصل شده. رجوع به استفادة شود. || مقصود ومراد و خواهش. ( ناظم الاطباء ). مفاد. معنی. مدلول. - مستفاد شدن ؛ برآمدن : از این جمله چنین مستفاد میشود؛ چنین برمی آید. - عقل مستفاد ؛ عقل بالمستفاد. مرحله چهارم نفس انسانی. رجوع به عقل در همین لغت نامه شود.
معنی کلمه مستفاد در فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِمف . ) استفاده شده ، گرفته شده .
معنی کلمه مستفاد در فرهنگ عمید
۱. استفاده شده، برگرفته. ۲. [قدیمی] به دست آمده، حاصل شده.
معنی کلمه مستفاد در فرهنگ فارسی
استفاده شده، فائده گرفته شده، و آنچه که مفهوم ومعلوم شده (اسم ) ۱- فایده گرفته شدهاستفاده شده ٠
معنی کلمه مستفاد در ویکی واژه
استفاده شده، گرفته شده.
جملاتی از کاربرد کلمه مستفاد
آنکه دانا گفت عقل مستفاد در حقیقت دان که بودش دل مراد
مستفاد ازحکایت خلقش خوش زبانی سوسن آزاد
و از بعضی اخبار مستفاد می شود که «از چهار طرف خانه تا چهل خانه همسایه هستند».
انوار آن ز سایهٔ جود تو مستفاد و آثار این ز عادت خوب تو مستعار
از معالی هست کردارت همیشه منتخب وز معانی هست گفتارت همیشه مستفاد
عمدهترین کاربرد این گاهشماری، تعیین تاریخ برگزاری جشنوارههای مذهبی بود. این جشنوارهها فعالیتها و گسترهای وسیعتر را نسبت به آنچه از واژه «مذهبی» مستفاد میشود شامل میشدند و نقشی کلیدی و محوری در زندگی شهری ایفا میکردند.
مستفاد نظر تست بقای ارواح مستعار کرم تست نمای اجسام
راه رو را سالک ره فکر اوست فکرتی کان مستفاد از ذکر اوست
رحمتی در کمال بسط و سعت مستفاد از «و رحمتی و سعت »