مستعمراتی
جملاتی از کاربرد کلمه مستعمراتی
یکی از معدود کلیساهای مسیحی پیشمستعمراتی از آفریقای سیاه بودهاست که نزدیک به ۴۰ میلیون نفر از مردم (بیشتر از کشور اتیوپی) را به عضویت دارد و بنابراین بزرگترین کلیسای ارتودوکس در شرق به شمار میرود.
در سال ۱۴۹۷ جان کابوت (اهل ونیز) فرستاده پادشاهی انگلستان به سواحل آمریکای شمالی رسید و یک سال پس از آن کلمب در سومین سفر خود وارد آمریکای جنوبی شد. فرانسه مستعمراتی در بیشتر مناطق شرقی آمریکای شمالی و تعدادی از جزایر دریای کارائیب و آمریکای جنوبی تأسیس کرد. پرتغال نیز مستعمره خود را در برزیل تأسیس نمود.
پس از آنکه ارتش ناپلئون در سال ۱۸۱۵ شکست خورد، به منظور حفظ سرمایههایش در برزیل و ترس از بازگشت به وضعیت مستعمراتی، پادشاه پرتغال، بهجای یک حکومت مستعمره، دولتی متشکل از پادشاهی برزیل، پرتغال و الغرب را تشکیل داد. این پادشاهی زیر نظر فرمانروایی مشترک اداره میشدند. پادشاهی متحد پرتغال، برزیل و الغرب در ۱۸۱۵ میلادی به دنبال فرار خاندان سلطنتی پرتغال به برزیل، تشکیل گردید و هفت سال بعد به دنبال استقلال برزیل در ۱۸۲۲ میلادی، فرو پاشید. پرتغال نیز سرانجام در ۱۸۲۵ استقلال برزیل و تشکیل امپراتوری برزیل را به رسمیت شناخت.
پرتغال نخستین کشوری بود که آلوئت ۳ را در جنگ به کار برد. در سال ۱۹۶۳ در خلال جنگهای مستعمراتی پرتغال در آنگولا و موزامبیک و گینه پرتغال، پرتغال آغاز به بهکارگیری آلوئت ۳ در نبردها نمود که در این نبردها بیشتر مأموریت حمله هوابرد و عملیات انتقال زخمی شدگان را بر عهده داشت و توانایی بالای خود را به نمایش گذاشت.
در سال ۱۷۸۵ او برای نوشتن در موضوع بیماری آبله که به عنوان بدترین مشکل پزشکی شناخته میشد، توسط شورای کابیلدو احضار شد. اسپخو از فرصت برای نوشتن کاملترین و بهترین مقاله اش به نام «بازتابها نسبت به روشی برای حفظ مردم از آبله» استفاده کرد که به دلیل حفاظت از مردم در برابر آبله محکوم شد. کار اسپخو یک منبع ارزشمند تاریخی در زمینه شرح شرایط بهداشت در آمریکای مستعمراتی شد.
در بین سالهای ۱۷۷۲ تا ۱۷۷۹، اسپخو نظر مسئولان مستعمراتی را برانگیخت. او مطالب طنز و پوسترهای تمسخرآمیز خود را منتشر میکرد. این پوسترها اغلب بر درب کلیساها و سایر ساختمانها نصب میشدند. او در قالب یک نویسنده ناشناس به مسئولان استعماری در مطالب خود، حمله میکرد. روحانیون و سایر مردم او را فردی راحت تلقی میکردند. اگر چه هیچ پوستری از کارهای او باقی نماندهاست، اما متون به جا مانده از او، تفکر مورخان در مورد عقاید او را تصدیق میکنند.
نمونهای کلاسیک از کاربرد موانع درختی را میتوان در نبرد کاریون (۱۷۵۸) در طی جنگ هفت ساله مشاهده کرد. ۳۶۰۰ سرباز فرانسوی سپاه انبوه شانزدههزارنفری بریتانیاییها و نیروهای مستعمراتی آنها را با بهرهگیری از موانع درختی بسیار مستحکمی که در خط مقدم دفاعی تعبیه کرده بودند، شکست دادند. انگلیسیها قادر به نفوذ به استحکامات دفاعی نبودند و متحمل ۲۶۰۰ تلفات و مجبور به عقبنشینی شدند. نمونههای دیگری از بهکارگیری مانع درختی را میتوان در نبرد چاتوگوای در ۲۶ اکتبر ۱۸۱۳، زمانی که حدود ۱۳۰۰ داوطلب کانادایی تحت فرماندهی چارلز-میشل دو سالابری، نیرویی در حدود ۴۰۰۰ سرباز آمریکایی را شکست دادند، یا در نبرد پلاتسبرگ مشاهده کرد.
سلطانزاده دو بار با لنین دیدار و در رابطه با جنبش انقلابی کشورهای شرقی با وی به طرح مسائلی پرداخت که مبنای تزهای کمینترن در ارتباط با مسئلهٔ ملی و مستعمراتی قرار گرفتند.
به زودی توجهش به وندیداد جلبشد و برای پژوهش بیشتر در زمینهٔ زرتشت خواست که به هندوستان رود. برای این خواست داوطلب سربازی برای لشکرکشی به هند شد. به یاری دوستانش از سوی دولت مستعمراتی فرانسوی در هندوستان به او ماهیانهای پرداخت میشد. در ۱۰ اوت ۱۷۵۵ او به پوندیچری رسید و در آنجا در فارسی استاد شد. سپس برای یادگیری سانسکریت رهسپار چاندرناگور گردید. در این زمین میان فرانسه و انگلستان جنگ آغازید و انکتیل به پوندیچری بازگشت. در این شهر او به همراه یکی از برادرانش به سورات رفت. در سورات به یاری پشتکار و همکاری موبدان پارسی به آموختن اوستایی و پارسی میانه پرداخت. پس به کار ترجمهٔ وندیداد پرداخت.
در سال ۱۹۸۴، جابز یک عمارت با معماری مستعمراتی اسپانیایی را که ۱٬۶۰۰ متر مربع وسعت و ۱۴ اتاق خواب داشت خرید. این عمارت که به خانهٔ جکلینگ[واژهنامه ۱۸] شهرت داشت، به دست جورج واشینگتن اسمیت طراحی شدهبود و در وودساید، کالیفرنیا قرار داشت. جابز ده سال در این عمارت در حالت تقریباً بدون اثاث زندگی کرد.