مستظرف

معنی کلمه مستظرف در لغت نامه دهخدا

مستظرف. [ م ُ ت َ رِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استظراف. ظریف یابنده چیزی را. || خواهنده چیز ظریف. ( اقرب الموارد ). رجوع به استظراف شود.
مستظرف. [ م ُ ت َ رَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استظراف. آنچه آن را ظریف یافته باشند. ( اقرب الموارد ). ظریف. رجوع به استظراف شود.

معنی کلمه مستظرف در فرهنگ معین

(مُ تَ رَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ظریف ، زیبا، چیزی که ظریف و زیبا ساخته شده باشد.

معنی کلمه مستظرف در فرهنگ عمید

۱. ظریف، زیبا.
۲. چیزی که ظریف و زیبا ساخته شده.

معنی کلمه مستظرف در فرهنگ فارسی

ظریف، زیبا، چیزی که ظریف وزیباساخته شده
۱ - ( اسم ) ظریف ساخته شده . ۲- ظریف زیبا. یا صنعت مستطرف .هنر زیبا.
ظریف یابنده چیزی را

معنی کلمه مستظرف در ویکی واژه

ظریف، زیبا، چیزی که ظریف و زیبا ساخته شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه مستظرف

در مدتی که وزیری در برلین بود، با گروهی از روشنفکران ایرانی آشنا شد که مجله‌ای با نام ارمغان منتشر می‌کردند. او اولین مقاله‌اش را با نام «صنایع مستظرفه» در همین مجله منتشر کرد. در همین زمان بود که او کتاب دستور تار را نیز منتشر کرد. وی تا سال ۱۳۰۲ در اروپا بود و در تیر ماه آن سال به ایران بازگشت.