مستزید

معنی کلمه مستزید در لغت نامه دهخدا

مستزید. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استزادة. مقصرشمرنده و فزونی خواهنده از کسی. زیادت خواه. بیشی خواه. ( اقرب الموارد ). رجوع به استزادة شود. || آزرده : به دیگر ناصحان استخفاف روا داشت [ شیر ] تا همه مستزید گشتند. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه مستزید در فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - زیاده طلب . ۲ - رنجیده خاطر، گله مند.

معنی کلمه مستزید در فرهنگ عمید

۱. آن که چیزی زیادتر بخواهد، افزون خواهنده، زیاده طلب.
۲. [مجاز] گله مند، آزرده خاطر.

معنی کلمه مستزید در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - زیادت خواه زیاده طلب . ۲ - گله مند شاکی رنجیده .

جملاتی از کاربرد کلمه مستزید

آن زیادت دست شش انگشت تست قیمت او کم به ظاهر مستزید
تشکرالله راجیا مستزیدا انما الشکر موجب لازدیاد
منت خدای را که سپهرت مرید هست بدخواه تو زچرخ و جهان مستزید هست
شاکرند از همت او مادحان روزگار نیست ممدوحی که دارد ماد‌حان را مستزید
و از اینجا معلوم می شود که تمنی حیات باقی در دنیا و کراهیت مرگ و وفات و تصور آنکه طمع را خود بدین آرزو تعلقی تواند بود از خیالات جهال و محالات ابلهان بود، و عقلا و اصحاب کیاست خواطر و ضمایر از امثال این فکرها منزه دارند، و دانند که حکمت کامل و عدل شامل الهی آنچه اقتضا کند مستزیدی را بران مزیدی صورت نبندد، و وجود آدمی بر این وضع و هیات وجودیست که ورای آن هیچ غایت مصور نشود.
ز عشق آن یکی سلطان طاعت شادمان بودی ز رشک آن دگر شیطان شهوت مستزیدستی