مستدام

معنی کلمه مستدام در لغت نامه دهخدا

مستدام. [ م ُ ت َ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استدامة. آنچه دوام آن را خواسته باشند. ( اقرب الموارد ). || همیشه و همیشگی خواهنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). پیوسته پاینده. غالباً در مورد دعا به کار میرود به معنی همیشگی و جاویدان باد، دیرینه و علی الدوام باد :
أقضی القضاة حجةالاسلام زین دین
کاثار مجد او چو ابد باد مستدام.خاقانی.یارب ، کمال و عافیتت بر دوام باد
اقبال و دولت و شرفت مستدام باد.سعدی ( کلیات ص 814 ).- ظل عالی مستدام ؛ سایه شما مستدام.
و رجوع استدامة شود.

معنی کلمه مستدام در فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِمف . ) دائم ، برقرار، پاینده .

معنی کلمه مستدام در فرهنگ عمید

دوام یافته، پایدار، دائم.

معنی کلمه مستدام در فرهنگ فارسی

دوام یافته، پایداروبرقرارشده
۱- (اسم ) دوام خواسته شده دوام یافته . ۲ - ( صفت ) پایدار : ظل عالی مستدام .

معنی کلمه مستدام در ویکی واژه

دائم، برقرار، پاینده.

جملاتی از کاربرد کلمه مستدام

هزار شکر که جنت دوام خواهد بود محبت تو مرا مستدام خواهد بود
ازمن برند لمعه نور آفتاب و ماه تاسایه تو بر سر من مستدام شد
روز عمرت بی زوال و ملک و دولت مستدام دوستان در اوج تعظیم و بداندیشان حقیر
ظل شاه نوجوان بر فرق فرقد سای تو باد چون ظل تو بر فرق خلایق مستدام
چو مست جام شدی مست مستدام شوی که جان بشیوه عشق استدامتی دارد
ز سنگ حادثه بر من چنین شکست رسید تو بهر هدیه آن گنج مستدام بمان
فلک طالع حشمت مستقیمت جهان تابع دولت مستدامت
حیات خلق کین سان بر نظام است بپا زین اجتماع مستدام است
گفتم زجام کام زند راح مستدام گفتا بتخت بخت کند عیش مستقر
کوکب اوج جلالی باد حسنت لایزال آفتاب بی زوالی باد ظلت مستدام