مستخبر

معنی کلمه مستخبر در لغت نامه دهخدا

مستخبر. [ م ُ ت َ ب ِ ] ( ع ص ) خبرجوینده. ( غیاث ) ( آنندراج ). سؤال کننده از خبر. ( اقرب الموارد ).پرسنده. آگاهی پرس. خبرپرس. تفحص کننده. خبرگیرنده.
- مستخبران احوال ؛ پرسندگان احوال. ( ناظم الاطباء ). رجوع به استخبار شود.

معنی کلمه مستخبر در فرهنگ معین

(مُ تَ بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) خبر خواهنده از کسی .
(مُ تَ بَ ) [ ع . ] (اِمف . )کسی که از او خبر جسته شده .

معنی کلمه مستخبر در فرهنگ عمید

کسی که خبری را جویا شود، خبرگیر، جویای خبر.

معنی کلمه مستخبر در فرهنگ فارسی

خبرگیر، جویای خبر، کسی که خبری راجویاشود
( اسم ) خبرخواهنده ازکسی جمع : مستخبرین .

معنی کلمه مستخبر در ویکی واژه

کسی که از او خبر جسته شده.
خبر خواهنده از کسی.

جملاتی از کاربرد کلمه مستخبر

نه مست جام خدایی، نه مرد مستوری نه مخبری و نه مستخبری، عجب کوری!