مستجار. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استجارة. || آنکه طلب امن از او کنند. ( غیاث ). پناه. پناهگیر : سوی خود کن این خفاشان را مطار زین خفاشیشان بخر ای مستجار.مولوی ( مثنوی ).رجوع به استجارة شود.
معنی کلمه مستجار در فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - اجاره شده . ۲ - امان خواسته .
معنی کلمه مستجار در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- اجاره شده .۲- امان خواسته .
معنی کلمه مستجار در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] یکی از دیوارهای کعبه «مستجار» نامیده می شود. جار به معنای همسایه و ، به معنای پناه بردن به هم جوار و به صورت کلی تر پناه بردن است. محل مستجار مقابل ملتزم، در سوی دیگرِ کعبه، دیوار کنار رکن یمانی را مستجار می نامند. زمانی که خانه کعبه دو در داشت، درِ دیگر آن در کنار مستجار بود که مسدود شد. وجه تسمیه به مستجار این جا نیز از مکان های استجابت دعا است و محلی است که مردم به آن جا پناهنده می شوند به همین دلیل بدان جا مستجار گفته می شود. مستجار محل ورود مادر حضرت علی ...
معنی کلمه مستجار در ویکی واژه
اجاره شده. امان خواسته.
جملاتی از کاربرد کلمه مستجار
ای مستجار ملت وای مستعان ملک ایّاک نستجیر و ایّاک نستعین
مطاف زمرۀ روحانیان کو؟ که کویش مستجار است و حطیمست
درش مستجار صغیر و کبیر در آن ایمن از هر بلا مستجیر
ای حریمت کعبۀ توحید را رکن یمان آستانت مستجار است و درت دار الامان
زآب جیحون تا کنار دجله در هر منزلی گشته عدلت مستجار و رادمردان مستجیر
بر در هر کس که رفتم مستجیر بهر خود کس را ندیدم مستجار
قبۀ خرگاه او قبلۀ اهل کمال پایۀ درگاه او ملتزم و مستجار
که کعبۀ درش بود مطاف و مستجار من
ای قبلۀ عقول که اهل قبول را جز کعبۀ تو ملتزم و مستجار نیست
میراب لبان و مستجارش بالاست وان سخت سیه دل حجرالاسود اوست