مستثنی

معنی کلمه مستثنی در لغت نامه دهخدا

مستثنی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استثناء. استثناکننده و جداکننده. ج ، مستثنون و مستثنین. رجوع به استثنا شود.
مستثنی. [ م ُ ت َ نا] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استثناء. بیرون کرده و استثناشده از حکم و قاعده کلی. ( اقرب الموارد ). بیرون آورده شده و خاص کرده شده و جدا کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). ممتاز. رجوع به استثناء شود :
ای به شاهی ز نعت مستغنی
وی ز شاهان به جاه مستثنا.مسعودسعد.اول نعمتی که خدای تعالی بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود... چنانکه از فرزندان دیگرمستثنی بودم. ( کلیله و دمنه ). تا اختیار او بر یکی افتاد که از ایشان به هنر و خرد مستثنی بود. ( کلیله و دمنه ). به مزیت خرد و مزید هنر مستثنی است. ( کلیله و دمنه ). || در اصطلاح نحویان ، آن چیزی که بیرون کرده شده باشد از حکم ماقبل به قید اِلاّ یا به آنچه در معنی اِلاّ است. ( غیاث ) ( آنندراج ). آنچه بعد از کلمه الاّ و اخوات آن بیاید و از نظر نفی یا اثبات از ماقبل خود جدا شود و محاسبان در باب جبر و مقابله آن را «ناقص » نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- مستثنای متصل ؛ آن است که مستثنی از افراد و یا اجزای مستثنی منه باشد لفظاً یا تقدیراً مانند جأنی الرجال اِلاّ زیداً و جأنی القوم اِلاّ زیداً. ( از تعریفات جرجانی ).
- مستثنای مفرغ ؛ آن است که مستثنی منه آن در جمله نیامده باشد مانند ماجأنی اِلاّ زید. ( از تعریفات جرجانی ).
- مستثنای منقطع ؛ آن است که مستثنی از افراد یا از اجزاء مستثنی منه نباشد مانند جأنی القوم اِلاّ حماراً.( از تعریفات جرجانی ).
- مستثنی منه ؛ آنکه یا آنچه از او استثنا کرده اند.
- || در اصطلاح نحو، اسمی است که پیش از «الاّ» و اخوات آن آمده باشد و نفیاً یا اثباتاً مخالف مابعد الاّ باشد مانند قوم در جأنی القوم اِلاّ زیداً. || محاسبان در باب جبر و مقابله آن را زائد می نامند در مقابل ناقص که مستثنی است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه مستثنی در فرهنگ معین

(مُ تَ نا ) [ ع . ] (اِمف . ) ممتاز شده ، جدا شده .

معنی کلمه مستثنی در فرهنگ فارسی

استثناشده، بیرون کرده شده، چیزی که ازحکم عمومی خارج وبرکنارشده باشد
(اسم ) ۱ - بیرون کردهن جداکرده شده استثنا شده. ۲- آنچه که از حکم کلی وعمومی جداست . ۳- ممتاز مشخص : مامون رضی الله عنه - که از خلفای بنی عباس بحلم و حیا و جود و سخاو و قار و وفامستثنی بوده است . ۴ - لفظی که از حکم ما قبل خود بتوسط حرف استثنا خارج شده باشد مثلا : همه آمدند مگرحسن که حسن مستثنی و همه مستثنی منه است جمع : مستثنیات . یا حرف مستثنی . حرفی که کلم. مابعد را از حکم ما قبل استثنا کند مانند مگر در جمل. فوق . یا مستثنی منه. کلمه ای در جمله ک چیزی یا چیزهایی را از حکم آن خارج کنند مانند همه در جمل. فوق .
بیرون کرده و استثنا شده از حکم

معنی کلمه مستثنی در ویکی واژه

escluso
ممتاز شده، جدا شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مستثنی

همچنان که حدیث نبوی به آن دلالت می کند، فرمود: «آیا می دانید که غیبت چه چیز است؟ عرض کردند: خدا و رسول او داناتر است فرمود: آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او را ناخوش آید شخصی عرض کرد که اگر آن صفت با او باشد باز بد است؟ فرمود: اگر باشد غیبت است والا بهتان است» «و نام مردی در خدمت آن حضرت برده شد، شخصی عرض کرد که چه عاجز است حضرت فرمود: غیبت رفیق خود را کردی» و روزی اسم زنی مذکور شد عایشه گفت: کوتاه قد است جناب رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: او را غیبت کردی» و زنی دیگر مذکور شد عایشه گفت: «آن دامن بلند است حضرت فرمود: بیفکن از دهن خود، پس پاره گوشتی از دهن او افتاد» روزی یکی از اصحاب به دیگری گفت: «فلان شخص بسیار خواب است حضرت فرمود: گوشت برادر خود را خوردی» و آنچه در بعضی از احادیث وارد شده که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم یا بعضی از ائمه علیه السلام مذمت بعضی از اشخاص معینه را فرموده اند، یا از برای بیان احکام الهی بوده یا از طوایفی بوده اند که غیبت آنها مستثنی است، چنانچه مذکور خواهد شد.
ثابت بن قیس بن شماس الانصاری این سخن بشنید، سوگند یاد کرد که اللَّه تعالی دانا و آگاه است که اگر ما را فرمودی که تنهای خود بکشید، ما را فرمانبردار یافتی، ما تنهای خود بکشتیمی. ربّ العالمین بر وفق قول ثابت این آیت فرستاد: وَ لَوْ أَنَّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِنْهُمْ. مفسّران گفتند: از آن قلیل که اللَّه تعالی مستثنی کرد، یکی عمار یاسر است، دیگر عبد اللَّه مسعود سیوم ثابت قیس، و این از آن گفتند که چون آیت فرو آمد مصطفی (ص) گفت: «لکان عمار بن یاسر و عبد اللَّه بن مسعود و ثابت بن قیس من اولئک القلیل».
قوله تعالی: ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِنْهُمْ عامّه قرّا قلیل برفع خوانند، مگر ابن عامر که بنصب خواند. ایشان که قلیل خوانند برفع، بدل نهند از ضمیر که در فعلوه است، چنان که گویی: ما جاءنی احد الّا زید، زید بدل است از احد، زیرا که ما جاءنی احد الّا زید، و ما جاءنی الّا زید، بمعنی هر دو یکیست، اختیار در استثناء منفی رفع است. امّا وجه قراءت ابن عامر که قلیلا بنصب خواند، آنست که او نفی را بمنزلت ایجاب کرده است، و بتمامی سخن مینگرد، زیرا که ما فَعَلُوهُ و مانند آن در نفی سخنی تمام است، چنان که: جاءنی القوم و مانند آن در ایجاب سخنی تمام است. چون سخن پیش از إِلَّا تمام بود مستثنی را در نفی بنصب کرد، چنان که در ایجاب بنصب کنند، و نصب اصل است در باب استثناء، چون سخن پیش از إِلَّا تمام شود.
ژوپیتر در ۳ ژانویه ۲۵۰، او فرمانی صادر کرد که متن آن گمشده است و دستور می‌دهد همه در قربانی‌هایی برای خدایان در سراسر امپراتوری انجام دهند. یهودیان به‌طور خاص از این شرط مستثنی بودند. ژولیوس سزار سیاستی را تدوین کرده بود که به یهودیان اجازه می‌داد از اعمال مذهبی سنتی خود پیروی کنند، سیاستی که توسط آگوستوس دنبال شد و گسترش یافت. این امر به یهودیت جایگاه «مذهب مجاز» (مذهب تأیید شده) در سراسر امپراتوری داد.
بطی خشک و تر الیاس و خضر را چو ملک ز خلق خاکی و آبی کننده مستثنی
در لطافت ز بشر همچو ملک مستثنی چو ن در اجزای بدن، دیدهٔ بینا الطف
وی شاگرد پیرو دل کوزیمو، یکی از نقاشان معروف زمان خود بوده‌است. پیش از قرن شانزدهم؛ اکثر نقاشان، نقاشی‌هایی سرد و بی‌روح داشتند ولی سارتو از این امر مستثنی بوده و تابلوهایش نظمی زیبا و لطیف از رنگ‌ها دارد.
به نظر کوبرتن ورزشکاران باید نجیب‌زاده باشند. در ابتدا این گونه تصور می‌شد که تنها ورزشکاران آماتور دارای این خصلت هستند؛ ورزشکاران حرفه‌ای اجازه نداشتند در بازی‌های المپیک حضور یابند. مربیان شمشیر بازی، که انتظار می‌رفت خود نجیب‌زاده باشند، از این قاعده مستثنی بودند. استثنا قائل شدن در مورد حرفه‌ای‌ها باعث به وجود آمدن منازعه و جنجال بسیاری در سراسر تاریخ معاصر المپیک شده است.
یک نظر افکن که مستثنی شوم زبنای جنس سگ که شد منظور نجم الدین سگانرا سرورست
نقطه به شبکه‌ای از نقاط مستطیل‌گونه که طول و عرضی بزرگ‌تر از یک داشته باشند، امکان‌پذیر نباشد. به عنوان مثال، در میان اعداد ۱ تا ۶، اعداد ۲، ۳ و ۵، اعداد اول می‌باشند، چرا که هیچ عددی آن‌ها را به گونه‌ای تقسیم نمی‌کنند که باقیمانده صفر شود. ۱ اول نیست، چرا که به‌طور ویژه از تعریف مستثنی شده. ۴=۲×۲ و ۶=۲×۳، هردو اعدادی مرکب‌اند.
الْحُرُّ بِالْحُرِّ آزاد بآزاد وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ و بنده به بنده، و در ابتداء اسلام زن بزن کشتندید و مرد بمرد وَ الْأُنْثی‌ بِالْأُنْثی‌ منسوخ گشت به النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ مستثنی ماند بدلالت سنت.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مبتلایان به بچه‌دوستی در اکثر مواقع مرد بوده‌اند و غالباً به هر دو جنس دختر و پسر جذب می‌شوند. آمارها بیانگر آن است که دو سوم قربانیان آن‌ها دختران بین ۸ تا ۱۱ سال هستند اما از هر چهار نفر بچه‌دوست، یکی از آن‌ها کودک پسر را ترجیح می‌دهد اما این گفته به این معنا نیست که خانم‌ها از این قاعده مستثنی هستند. تفاوت آنجا است که خانم‌های مبتلا به اختلال پدوفیلی در روابطی که ایجاد می‌کنند، بیشتر دنبال نزدیکی هیجانی و پیدا کردن حس و لذت جنسی هستند اما در بیماران مرد علاوه بر لذت جنسی، مسائل دیگری چون احساس قدرت، سلطه‌جویی، آزار، پرخاشگری و … نیز وجود دارد.
اافزایش اندک خطر قلبی عروقی را نمی‌توان از داده‌های موجود مستثنی کرد. بیماران مبتلا به بیماری‌های قلبی عروقی مرتبط از مطالعه حذف شدند.
واژگان دخیل از سایر زبان‌ها و همین‌طور واژگان مرکب از این قواعد مستثنی هستند.
انما الناس کلهم موتی نیست جز اهل علم مستثنی
تو مستثنی شدی زانجمله چون شد که بر تو آب و براطیاب خون شد
«اسپم» در واقع عنوان علامت تجاری تولیدات گوشت بسته‌بندی محصولات غذایی معروف «هرمل» است و یکی از محصولات گوشتی کمی بود که در دوران جنگ جهانی دوم از جیره دهی مستثنی شده بود و از این رو به‌طور گسترده‌ای در دسترس بود. بعد از مدتی از این واژه در یک برنامهٔ طنز تلویزیونی انگلیسی (به نام میدان پرواز پی‌تون) استفاده کردند که در آن اسپم به شیوه‌ای غیرمعمول و طنزگونه در فهرست غذاهای رستوران تکرار شده بود. این تکرار بیش از حد، الهام بخش نامگذاری هرزنامه به این نام است.