مسامیر
معنی کلمه مسامیر در فرهنگ معین
معنی کلمه مسامیر در فرهنگ عمید
معنی کلمه مسامیر در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع مسمار میخهای آهنین : سیل از اطراف عیون بر طبقات ز جاجی افتاده و مسام جلد زمین بمسامیر جلیدی درهم دوخته ..
معنی کلمه مسامیر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مسامیر
در بحر معرکه به مسامیر فلک فتح تضمین بود ثوابت در لنگر آفتاب
مسامیر ثوابت بابی از اوتاد ابوابش تصاویر عناصر نقشی از نیرنگ الوانش
خیمۀ دولت و اقبال ترا در مسامیر ابد بسته طناب
بنیاد خاک اگر نبدی حلم او بر آب مسدود کی شدی بمسامیر کوهسار
جنود ترا در میادین خضرا ثوابت مسامیر نعل مراکب
وَ حَمَلْناهُ یعنی نوحا و من آمن معه عَلی ذاتِ أَلْواحٍ ای علی سفینة ذات الواح، ذکر النعت و ترک الاسم، اراد بالالواح، خشب السفینة العریضة وَ دُسُرٍ هی المسامیر التی تشدّ بها الالواح و احدها دسار و دسیر. قال ابن عباس و الحسن الدسر صدر السفینة و کلکلها و قال الضحاک طرفاها.
دست قدرت چون سراپرده بزد بر بام چرخ از مسامیر ثوابت ساخت اوتاد خیام