مساحی. [ م َ ] ( ع اِ ) مساح. ج ِ مِسحاة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مِسحاة شود. مساحی. [ م َس ْ سا ] ( حامص ) علم مسّاح. اندازه گیری. پیمایش زمین : فلک چون آتش دهقان سنان کین کشد بر من که بر ملک مسیحم هست مسّاحی و دهقانی.خاقانی.- عیار مساحی ؛ از اقسام عیار است. رجوع به عیار در ردیف خود شود. - عیار مقابل مساحی ؛از اقسام عیار است. رجوع به عیار در ردیف خود شود.
معنی کلمه مساحی در فرهنگ عمید
۱. مساحت کردن، اندازه گیری زمین. ۲. نقشه برداری.
معنی کلمه مساحی در فرهنگ فارسی
مساحت کردن .
معنی کلمه مساحی در ویکی واژه
نبست داده شده به مساح. (ساختمانسازی): نقشهبرداری، نقشهکشی ساختمان یا زمین. نام خانوادگی
جملاتی از کاربرد کلمه مساحی
چو مساحی که پیماید زمین را بپیمودم به پای او مراحل
از دورانهای پیشین در ایرانزمین کارهای مهندسی با سودجستن از ابزارهای مساحی و پیاده کردن نقشه انجام میگرفتهاست. نقشهبرداری از سواحل و تعیین مسیرهای ایمن دریایی، به ویژه در نقاط کمعمق، از وظایف نیروی دریایی ایران بودهاست.