مسئول
معنی کلمه مسئول در فرهنگ عمید
۲. کسی که نسبت به چیزی وظیفه یا تعهد دارد.
۳. آن که مورد پرسش یا بازخواست قرار می گیرد.
معنی کلمه مسئول در دانشنامه عمومی
کلمه مقام ( به انگلیسی: Official ) به عنوان یک اسم از دوره انگلیسی میانه ثبت شده است و اولین بار در سال ۱۳۱۴ به کار رفته. این واژه از واژه فرانسوی قدیم ( قرن دوازدهم ) official، از لاتین officialis ( "خدمتگزار یک قاضی، کارمند دولتی" ) ، اسم استفاده از صفت اصلی officialis ( "از یا متعلق به وظیفه، خدمت یا مقام" ) گرفته شده است.
معنی کلمه مسئول در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مسئول
لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ من النعیم خالِدِینَ کانَ عَلی رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلًا. ای مسئولا انجازه و ذلک انّ المؤمنین سألوا ربهم فی الدنیا حین قالوا: آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ، کان اعطا اللَّه المؤمنین جنة الخلد، وعدا وعدهم علی طاعتهم ایّاه فی الدنیا و مسئلتهم ایّاه.
خنک آن جان که او بود مقبول بی سؤالی رسد به هر مسئول
شاه که مسئول بد و خوب نیست بد شود ار کاری، مسئول کیست؟
بقای تو مسئول و ایام سائل مراد تو مطلوب و اجرام طالب
قتلت نفسا بلاذنب و لاحرج تالله انک عن هذ المسئول
برآرد بیخ طمع از خاک آدم کز او مسئول گردد طمع سائل
نه وی اجازه داد و نه امضا نگاشت لیک مسئولیت بگردن او گشته استوار
قوله صلّی اللَّه علیه و سلّم: «کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته».
چون بدهد بابی است آن که بگوید دزد نباید شود، وزارت مسئول
ای توانا دستگیر ناتوان شو در بلا دست مسئول است هر جا خاری اندر پا رود