مزمور

معنی کلمه مزمور در لغت نامه دهخدا

مزمور. [ م َ ] ( ع اِ ) آنچه از کتاب زبور می سرایند و انواع دعا. مزمار. ج ، مزامیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || نای و سرود. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مزمار و مزامیر شود.

معنی کلمه مزمور در فرهنگ فارسی

آنچه از کتاب زبور می سرایند

معنی کلمه مزمور در دانشنامه آزاد فارسی

مَزْمور (psalm)
شعر یا ترانۀ مذهبی برای عبادت و ستایش (خداوند). کتاب مزامیردر عهد عتیقبه ۵ کتاب تقسیم می شود که ۱۵۰ مزمور دارد، و از قدیم به داود، دومین پادشاه اسرائیل، نسبت داده می شود. در کلیسای مسیحی، مزامیر به صورت آنتی فونی در قالب پلن شان یا با آهنگ هایی که آهنگ سازان مختلف در انواع و اقسام سبک ها برایشان ساخته اند، از دِ پروفوندیساثر ژوسکن دِ پرهتا سمفونی مزامیراثر ایگور استراوینسکی(۱۹۳۰)، خوانده می شوند.

جملاتی از کاربرد کلمه مزمور

یهودیان اسپانیا و ایتالیا مینحا را با آیهٔ پنج مزمور هشتاد و چهار و کوربانوت آیات یک تا هشت از باب بیست و هشت سفر اعداد شروع می‌کنند و با پیتوم هاکتورت ادامه می‌دهند. بخش آغازین با آیات سه و چهار ملاکی شروع می‌شود اشکنازهای غربی تنها قوربانوت (به معنی قربانی) را می‌خوانند.
بشنو که سنگ و کوه و در و دشت همدمی داود را بنغمه مزمور می کند
پس بآهنگ لحن داودی خواند مطرب نوای این مزمور
نماز موساف باکادیش ربای، علینو و سپس کادیش سوگوار به اوج می‌رسد. برخی کنست‌ها بعد از این آنئیم زمیروت می‌خوانند سرود شکوه، کادیش سوگوار، مزمور روزانه و بعد ادون عولام یا ییگدال.