معنی کلمه مزمار در لغت نامه دهخدا
تا به در خانه تو در گه نوبت
سیمین شندف زنند و زرین مزمار.فرخی.زو کس آواز او بنشنودی
گرنبودی میان تهی مزمار.سنائی.نوای باربد و ساز بربط و مزمار
طریق کاسه گر و راه ارغنون و سه تار.خاقانی.مطرب چو طوطی بوالهوس انگشت و لب در کار و بس
از سینه بربط نفس در حلق مزمار آمده.خاقانی.- لسان المزمار ؛ غضروف مکبی را گویند که غضروف لیفی متحرکی است شبیه به برگ ارغوان و در فوق ثقبه فوقانی حنجره تقریباً بطور عمودی واقع و در حین بلع بروی ثقبه نازل شده افقی میشود. ( از جواهرالتشریح ص 599 ). و رجوع به مکبی شود.
- مزمار لطیف ؛ قصبه مهضومة. قصبه مهضمه. نی لطیف و باریک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
|| آواز نیکو. سرود. ج ، مزامیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سرودو شعری که با نی نوازند.
- مزمار اوحد ؛ نام یکی از آهنگها. رجوع به کلمه آهنگ در شود.
|| دعائی که با ترنم و آواز خوانده شود . مزمور [ م ُ / م َ ]. ج ، مزامیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مزمور و مزامیر شود. || فضای مثلثی است که ما بین رشته های صوتی راست و چپ وغضروفهای طرجهالی واقع وحاصل شده است. در قدام از دو مثلث متساوی الساقین که قاعده آنها به خلف و رأسشان به قدام است و آن مزمار حقیقی است. در خلف فضائی که مابین دو غضروف طرجهالی است آن را مزمار بین طرجهالی گویند. فاصله ای را که میان دو رشته صوت یکطرف است بطن حنجره گویند. رشته های صوتی تحتانی در داخل از رشته های صوتی فوقانی تجاوز کرده و اثر عمده در احداث صوت دارند و از اینجهت فقط فاصله ای را که مابین دو طناب صوتی تحتانی است مزمار مینامند. مزمار تنگ تن جزء حنجره است و ابعاد ثلاثه آن بر حسب اشخاص متفاوت و متناسب با حالات صوت است. قطر قدامی خلفی آن در مردان از 24 تا 26 میلی متر و در زنان از 18 تا20 میلی متر و بزرگترین قطر عرضی آن در مردان هفت الی هشت میلی متر و در زنان 5 تا8 میلی متر است. ( از جواهرالتشریح ص 605 و 606 ). چاک نای. فم حنجره. چاک صوت. گلوت . شکاف باریک حاصل شده در وسط طنابهای صوتی تحتانی.مزمار برحسب مراحل مختلف تنفس و صدائی که ایجاد میکند اشکال مختلفی بخود میگیرد. در تنفس عمیق بشکل لوزی در می آید در صداهای زیر این شکاف بصورت خط باریکی در می آید و در صداهای بم صورت شکاف نسبةً پهنی را بخود میگیرد. ( از لاروس بزرگ ).