مزایا

معنی کلمه مزایا در لغت نامه دهخدا

مزایا. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مزیة. فزونی ها. ( ناظم الاطباء ). || عطیه ها و انعام ها. ( ناظم الاطباء ). || مجازاً به معنی عطایا و انعامات مستعمل می شود. ( آنندراج ). || در تداول ، آنچه اضافه بر میزان حقوق مقرر به کارمند دهند مانند حق ریاست ، حق مدیریت ، حق اولاد و جز آن. || آنچه موجب امتیاز شود. رجوع به امتیاز و مزیت شود.

معنی کلمه مزایا در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مزیت .

معنی کلمه مزایا در فرهنگ عمید

= مزیت

معنی کلمه مزایا در فرهنگ فارسی

جمع مزیت
( اسم ) جمع مزت : از مزایای قانونی آن ( گواهی نامه ) استفاده کنند . ( گواهی نام. ششم ابتدایی ) .
فزونی ها

معنی کلمه مزایا در ویکی واژه

جِ مزیت.

جملاتی از کاربرد کلمه مزایا

نظر کن در مزایای دو عالم ببین عکس رخ او چون عیانست
فحمدا ثم حمدا ثم حمدا لمن یعطی اذا شکر المزایا
بر او تمام مزایای حُسن ارزانی شبیه‌تر به فرشته است تا به انسانی
از تقیّد گرفته تا اطلاق در مزایای انفس و آفاق
سه‌شنبه ۴ مرداد، شماری از کارگران شرکت مادیران در شهرک صنعتی هشتگرد نسبت به ساعت کاری بالا، سطح پایین حقوق و کاهش مزایا تجمع اعتراضی برگزار کرده و خواستار رسیدگی به درخواست‌های خود شدند.
وجودش بس ز حق دارد مزایا غدانی مریة منه البرایا
حسن رخسار او عیان دیدم در مزایای جمله اعیان