مزارع. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مزرع ، به معنی جای کاشتن. ( آنندراج ). ج ِ مزرعة. ( دهار ) ( ناظم الاطباء ). کشت زارها. ( دهار ). مزرعه ها. ( ناظم الاطباء ) : از مزارعشان برآمد قحط و مرگ از ملخهائی که می خوردند برگ.مولوی.|| دیه کوچک. ( از آنندراج ) ( از غیاث ). مزارع. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) زراعت کننده و کشاورز. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ). کشتکار. ( ناظم الاطباء ). برزگر. کدیور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و اکثر مواضع دیوانی...به معاملان از قضاة و مزارعان و ارباب داد. ( تاریخ غازانی ص 259 ). مزارعان و معاهدان از اهل ذمت جزیه سرهای ایشان بر دو صنف بوده است. ( تاریخ قم ص 112 و 113 ). مزارع. [ م َ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس ؛ در 89هزارگزی شمال بندرعباس و 5 هزارگزی غرب راه کرمان به بندرعباس ، در منطقه کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 114 تن سکنه است. آبش از قنات ، محصولش خرما و مرکبات ، شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
معنی کلمه مزارع در فرهنگ معین
(مَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مزرعه ، کشتزارها.
معنی کلمه مزارع در فرهنگ عمید
= مزرعه ۱. کشاورز. ۲. (فقه، حقوق ) کسی که زمین خود را با عقد مزارعه به دیگری واگذار می کند.
معنی کلمه مزارع در فرهنگ فارسی
کشتزارها، جمع مزرعه ( اسم ) کسی که زمین خود را بازای سهمی از محصول و بموجب عقد مزارعه بدیگری واگذار کند . دهی از بندرعباس
معنی کلمه مزارع در دانشنامه عمومی
مزارع (خمین). مزارع یک روستا در ایران است که در بخش کمره شهرستان خمین واقع شده است. مزارع ۳۵ نفر جمعیت دارد. مزارع (سروستان). مزارع یک روستا در ایران است که در استان فارس واقع شده است.
معنی کلمه مزارع در ویکی واژه
جِ مزرعه ؛ کشتزارها.
جملاتی از کاربرد کلمه مزارع
و باشد که اهل این مدینه همه جماعت را در این سیرت مشارکت بود، و باشد که مغلوبان هم با ایشان در یک مدینه باشند، و اهل غلبه در مراتب متساوی یا مختلف، و اختلاف ایشان یا به قلت و کثرت نوبتهای غلبه بود، یا به قرب و بعد از رئیس خود، یا به شدت قوت و رای و ضعف آن، و باشد که قاهر در مدینه یک شخص بود و باقی آلات او باشند در قهر، هر چند ایشان را بطبع ارادتی نبود بدان فعل، ولیکن چون آن قاهر امور معاش ایشان مکفی دارد او را معونت کنند، و این قوم به نسبت با او به منزلت جوارح و سگان باشند به نسبت با صیاد، و بقیت اهل مدینه او را به منزلت بندگانی باشند که خدمت او می کنند و به متاجره و مزارعه مشغول می باشند، و با وجود او مالک نفس خود نباشند، و لذت رئیس ایشان در مذلت غیر بود.
از مزارعْشان برآمد قحط و مرگ از ملخهایی که میخوردند برگ
از شوق گل روی تو شد آدم خاکی در آب و هوای چمن دهر مزارع
الهام مزارعی نویسندهٔ ایرانی کتابهای کودک و نوجوان است.
علاوه بر کرواتها، مهاجرانی از اسکاتلند، ایتالیا و باسک، گالیسیای اسپانیا برای کار در مزارع پرورش گله و زمینداری به استان آمدند.
ز بسکَلاب و مزارع ز بس شبان و رمه پر از خروش خروس و پر از نفیر کلاب
گاهت اندر مزارعت فکند جرم کیوان چو خوک در شد یار
پس مزارع باید که خود را بنیابت بر کار کرده حق داند و زراع و رزاق حقیقی او را شناسد و روزگار خویش بدان او راد و اوقات که شرح رفته است در فصول متقدم آراسته دارد تا بهر آنچ از زراعت او به آدمی و حیوان و طیور رسد حق تعالی حسنهای در دیوان او نویسد و درجتی و قربتی او را کرامت کند.
فصل ششم در بیان سلوک روسا و دهاقین و مزارعان
با آن که در مزارع نظم از کلام من هر دانه گشته است ز صد خرمن از سحاب
تا توانید در مزارع خویش دانه دوستی همی کارید
مکانهای دیدنی این روستا مزارع دیمی وآبی موقع فصل بهار و رودخانه دره رود و زندگی و کوچ عشایری می باشد
از پی عشرت براغ اندر مزارع داشتم وز برای عیش بودم کاخها در صحن باغ