مریح

معنی کلمه مریح در لغت نامه دهخدا

مریح. [ م َ ] ( ع ص ) نعت از فعل ریح ( مجهول ) به معنی بادرسیده شدن چاه ، غدیر بادرسیده. ( از منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). مروح. و رجوع به مروح شود. || روض مریح ، مرغزار باران رسیده. ( منتهی الارب ).
مریح. [ م ِرْ ری ] ( ع ص ) نیک شادمان و فیرنده و خرامنده. ج ، مریحون ، مریحین. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بانشاط سخت. ( دهار ).

معنی کلمه مریح در فرهنگ معین

( مِ رُ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - شادمان . ۲ - خرامنده .

معنی کلمه مریح در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - شادمان . ۲ - خرامنده .
باد رسیده شدن چاه

معنی کلمه مریح در ویکی واژه

شادمان.
خرامنده.

جملاتی از کاربرد کلمه مریح

به پیمان که کس برنگیرد سلیح که ترسم به کین باز گردد مریح
گذشته است کار عراق از مریح سپه دارم و گنج و اسب و سلیح
تپه‌های کلمبیا، روز ۱۴۹، فاصله تقریبی تپه تا مریح نورد ۳۰۰ متر است.