مرکزیت

معنی کلمه مرکزیت در لغت نامه دهخدا

مرکزیت. [ م َ ک َ زی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) مرکزیة. مرکز بودن. تمرکز.
مرکزیة. [ م َ ک َ زی ی َ ] ( ع ص نسبی ) مؤنث مرکزی. منسوب به مرکز. رجوع به مرکز و مرکزی شود.

معنی کلمه مرکزیت در فرهنگ معین

(مَ کَ یَّ ) [ ازع . ] (مص جع . ) ۱ - مرکز بودن . ۲ - تمرکز و تجمع امور در یک محل .

معنی کلمه مرکزیت در فرهنگ فارسی

۱ - مرکز بودن . ۲ - تمرکز وتجمع امور در یک محل یک شخص یک گروه .

معنی کلمه مرکزیت در ویکی واژه

مرکز بودن.
تمرکز و تجمع امور در یک محل.

جملاتی از کاربرد کلمه مرکزیت

شهرستان اسدآباد به دو بخش پیرسلمان به مرکزیت آجین و مرکزی به مرکزیت اسدآباد می‌باشد.
مرکزیت به غرب کشور تاخت شرق را تابع و مسخر ساخت
استان هشتم امروزه شامل استان کرمان (به مرکزیت کرمان) است و استان‌های یازدهم (سیستان و بلوچستان) و بیست و دوم (هرمزگان) از این استان جدا شده‌اند.البته بخشی از استان کنونی هرمزگان متعلق به استان هفتم بوده‌است.
۷ – بخش مرکزی ( با مرکزیت کاتامارکا )
منطقه سیاه رنگ (شماره ۸) ایالت گلگت بلتستان به مرکزیت گلگت
این استان در سال ۱۳۵۲ از استان پنجم ایران با مرکزیت کرمانشاه جدا و مستقل شد.
این فهرست اسامی استانداران استان کرمان، (از سال تشکیل استان در سال ۱۳۱۶ تاکنون) می‌باشد. استان کرمان پهناورترین استان ایران با مرکزیت شهر کرمان است که در جنوب شرق ایران واقع شده‌است و پيش‌تر استان هشتم نام داشت.