مروت
معنی کلمه مروت در لغت نامه دهخدا

مروت

معنی کلمه مروت در لغت نامه دهخدا

مرؤت. [ م ُ ءَ ] ( ع اِمص ) مروءة. مروت. رجوع به مروءة و مروّت شود.
مروت. [ م َ ] ( ع ص ) زمین پیوسته نم که علف نرویاند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مَرت. و رجوع به مرت شود.
مروت. [ م ُ ] ( ع اِ ) ج ِ مَرت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مرت شود.
مروت. [ م ُ رُوْ وَ ] ( ع اِمص ) مروة. مروءة. مرؤت. مردمی و مردی ، و این مأخوذ است از مرء که به معنی مرد باشد. ( غیاث ). آن بود که نفس را رغبتی صادق بود به تجلی بر نیت افادت و بذل مالابد یا زیاده بر آن. ( اخلاق ناصری ص 79 ). عبارت است از آنکه نفس را ارادتی صادق بود بر تجلی به نیت استفادت و بذل مالابد یا زیاده بر آن. ( نفائس الفنون - حکمت مدنی ). مروت تغافل است از زلتهای دیگران. ( عمروبن عثمان صوفی ). مردی. مردانگی. جوانمردی.بزرگواری. انصاف. عیاری. رجولیت. فتوت :
مروت نپاید اگر چیز نیست
همان جاه نزد کسش نیز نیست.فردوسی.ور از مروت گویند از مروت او
همه مروت آل برامکه ست ابتر.فرخی.دانش و آزادگی و دین و مروت
این همه را خادم درم نتوان کرد.عنصری.هم عدت و هم نعمت و هم مروت داشت. ( تاریخ بیهقی ص 363 ). و از مروت نسزد که ما را اندرین رد کرده آید. ( تاریخ بیهقی ص 212 ). از این تمامتر همت و مروت نباشد. ( تاریخ بیهقی ). در شارستان بلخ سرائی دیدم [ ابوالفضل ] چون بهشت آراسته و تجملی عظیم که مروتش و همتش تمام بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 142 ).
ز خوی نیک خرددر ره مروت و فضل
مر اسب تن را زین و لگام باید کرد.ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 107 ).گر هیچ آدمی رابد خواهم
از مردی و مروت بیزارم.مسعودسعد.کردم از همت و مروت او
شکرهایی چنان که من دانم.مسعودسعد.حکم مروت...آن است که...وجهی اندیشد. ( کلیله و دمنه ). شیر...گفت این اشارت...با مروت مناسبت ندارد. ( کلیله و دمنه ). می بینم که کارهای زمانه روی به ادبار دارد... و افعالی ستوده و اقوال پسندیده مدروس گشته... و کرم و مروت متواری. ( کلیله و دمنه ). از روی مروت و حمیت واجب آید آن قصد دفع کردن. ( سندبادنامه ص 324 ). صیت سخا و مروت واحسان و فتوت او در افواه افتاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 363 ). در مروت و علو همت نقصانی نیامد. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 214 ).

معنی کلمه مروت در فرهنگ معین

(مُ رُ وَّ ) [ ع . ] (مص نسب . ) جوانمردی ، مردانگی .

معنی کلمه مروت در فرهنگ عمید

۱. جوانمردی، مردمی، مردانگی.
۲. نرم دلی.

معنی کلمه مروت در فرهنگ فارسی

جوانمردی، مردمی، مردانگی، نرم دلی
( اسم ) مردی مردانگی : سبکتگین بمبارزی و مروت و سخاوت و خوش خویی و خداترسی...از عمه مقدم تر است. یا خداوند مروت . صاحب مردانگی : خداوندان مروت را باید که وکیلی فرا دارند ...
زمین پیوسته نم که علف نرویاند

معنی کلمه مروت در فرهنگ اسم ها

اسم: مروت (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: morovvat) (فارسی: مروت) (انگلیسی: morovvat)
معنی: جوانمردی، مردانگی، ( در فقه ) ملازمت عادات پسندیده و پرهیز از عادات مکروه و داشتن بزرگ منشی و بلند همتی

معنی کلمه مروت در دانشنامه عمومی

مروت ( به انگلیسی: Marot ) یک شهر در پاکستان است که در بهاولنگر، پاکستان واقع شده است. مروت ۲۸۰٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه مروت در فرهنگ معین

معنی کلمه مروت در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] یکی از واژه هایی که همیشه در مورد انسان های خودساخته و آزاده بکار برده می شود همین صفت «مروّت» است. این کلمه ـ که از ریشه «مرء» گرفته شده است که به معنای «مرد» است ـ معادل مردی و مردانگی است و مراد از آن، شخصیت انسانی و انسانیت است. در حقیقت، مروت صفتی است نفسانی که انسان را به کسب اخلاق پسندیده و ترک اخلاق فاسد و پست، وادار می کند.
معادلهایی که برای این واژه نقل شده است، بسیار است. از آن جمله جوانمردی، بزرگواری، انصاف، عیّاری، رجولیت و فتوت است.
در عدالت، علاوه بر ترک گناهان کبیره و اصرار نکردن بر گناهان صغیره، انجام ندادن کار خلافِ مروّت هم شرط است؛ یعنی: متخلق شدن به اخلاق افراد زمان و مکان خود؛ یعنی فرد فعلی را که در نزد عامه مردم مستهجن است، مرتکب نشود. البته سنت های حسنه از این امر، استثنا شده اند؛ اگرچه مردم آن را مستهجن بشمارند و عامه مردم آن را ترک کنند. مانند سرمه کشیدن، حنک بستن و حناکردن، و... مادامی که رجحان شرعی دارند.
در فرهنگ دینی، مروت به نوعی بذل و بخشش، نیکی به دیگران، گشاده رویی، عفاف و خویشتنداری، پرهیز از آزار دیگران و دوری از دنائت و پستی تفسیر شده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «آیا گمان کردید که فتوت به فسق و فجور تحقق می یابد؟! خیر، فتوت و مروّت عبارت است از این که سفره طعامت برای واردین، گسترده و عطایت به حد وفور در اختیار مستمندان بوده و با چهره شکفته با اشخاص مواجه شوی و آزارت به دیگران نرسد».
و نیز فرمودند: «مروّت، عبارت است از حفظ دین، عزت نفس، نرمش و احسان، پرداخت حقوق و اظهار دوستی نسبت به مردم».
از امام حسن علیه السلام سؤال شد که: مروت چیست؟ آن حضرت فرمود: «عفاف در دین و حُسن تدبیر در معیشت و صبر بر حوادث تلخ زندگی».

معنی کلمه مروت در ویکی واژه

جوانمردی، مردانگی.

جملاتی از کاربرد کلمه مروت

مروت نیست همکاران شیرین را خجل کردن وگرنه کوهکن با من کجا همسنگ می‌گردد؟
خضر آب زندگی به سکندر نمی دهد در طبع روزگار مروت نمانده است
می‌توانم دل ز نیش خنجرش گیرم به زور در میان جان است با آن من مروت می‌کنم
اگر چه حسن عمل نیست اجر آن هم نیست که چشم اهل مروت به زشت من است
فیض نومیدی از امید مروت بیش است اجر ناکامی از اندازه حسرت بیش است
آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن بیش ازین ما را مروت نیست ویران ساختن
بسیاری از قبایل پشتون در خیبر پختونخوا ازجمله بنگش، میان‌خیل، یوسفزی، تنولی، دلازاک، ختک، مروت، شهید، آفریدی، شینواری، اوراکزی، مهسود، مهمند که از قبایل شاخه بنوسی یا وزیری به‌شمار می‌آیند.
تپهٔ آمروت جایی که گل‌های الانور رشد می‌کنند واقع در قلب لوتلورین است، آمروت پیش از اینکه گم شود در آن‌جا زندگی می‌کرد. اینجا مگانی بود که آراگورن و آرون با هم نامزد کردند و عهد بستند و آرون پس از مرگ آراگورن به آنجا رفت تا بمیرد.
اسدالله مروتی (١٣٠٠-١٣٨٧) سیاست‌مدار ایرانی بود، که در دوره بیست و دوم بعنوان نماینده نهاوند در مجلس شورای ملی حضور داشت.
دو سلطانند در ملک مروت دست و طبع او که داد آن ابر را ادرار و راند این بحر را اجرا
محل اقامتمون تو اهواز نزدیک کارون بود روستاهای اطراف کارون واقعا از نظر مادی خیلی خیلی ضعیف هستند از دیدن برخی مسائل واقعا قلبم درد می گرفت آخه چرا؟ این همون سرزمینی است که مردمانش برای حفظ شهر چقدر مروت نشان دادند و چقدر از شهدای ما در این خطه بوده و نفس کشیده اند و به شهادت رسیده اند خدا کنه بیشتر و بیشتر دیده شود از طرف مسوولین مربوطه.
بسوجم ار نه کارم را بساجی، بی مروت، بی مروت
رسید نوبت خط، بیش ازین مروت نیست که دست بر دل من آن نگار نگذارد
ای کان مروت مکش اینخسته جگر را امروز که جا سایه دیوار تو کرده
داریوش سوم، پیش از آن که به سلطنت برسد، ساتراپی ارمینه را اداره می‌کرد. داریوش در دوران حکومتش بر این ناحیه با مردم ارمینه در کمال عدل و مروت رفتار کرده بود، به همین دلیل ارمنی‌ها نیز او را بسیار دوست می‌داشتند و از این‌که به مقام پادشاهی دست یافته بود احساس رضایت می‌کردند. اسکندر مقدونی که اهدافی بزرگ در سر می‌پروراند و به قصد جهان‌گشایی به طرف شرق و سرزمین ایران در حال پیشروی بود.
گر از اهل مروت باشی از طوفان چه غم داری مروت کشتی مردست و لطف حق نگهدارش