مرمر

معنی کلمه مرمر در لغت نامه دهخدا

مرمر. [ م َ م َ ] ( ع اِ ) نوعی از چادرهای زنان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || قسمی از پارچه سفید اعلا. ( ناظم الاطباء ). ململ. رجوع به ململ شود. || انار بسیارآب بی پیه. || نازک و نرم و لرزان از هرچیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
مرمر. [ م َ م َ ] ( اِ ) یا سنگ مرمر. رخام ، که سنگی است. ( منتهی الارب ). رخام یا نوعی از رخام که سخت تر و شفافتر از آن است. یک قطعه از آن مرمرة باشد. ( از اقرب الموارد ). سنگ رخام. ( دهار ). رخام. ( مهذب الاسماء ). نوعی از رخام سفید است نیکوترین آن را از معدن سنگ جزع آورند و آن بهترین انواع رخام است به یونانی اسطریطس خوانند و بعضی گویند اسطریطس جزع است و به یونانی الوفرسطس گویند. ( از مفردات ابن البیطار ص 153 ج 4 ). یک نوع سنگ آهکی بسیار سخت که بخوبی میتوان آن را هموار کرده جلا داد و در بناها و صنایع آن را برای زینت بکار میبرند. ( ناظم الاطباء ). سنگی است شفاف و روشن سفید یا به رنگهای دیگر.سنگ شفاف معدنی به الوان مختلف و بیشتر سفید. حجرالشطوط. قسمی سنگ آهکی نسبةً سخت و متبلور که از بلورهای ریز اسپات ( بلورهای کلسیت ) متبلور شده در سیستم رومبواِدریک به وجود آمده است. سنگ مرمر را جزء سنگهای دگرگونی محسوب میدارند زیرا خمیر آهکی موجود در بین بلورهای کلسیت بر اثر فشار در موقع چین خوردگیها مجداً متبلور شده و مرمر را به وجود می آورد. سنگ مرمر سختی بالنسبه جالب دارد ولی با آهن و پولاد خط برمیدارد و چون صیقلی میشودو جلاپذیر است آن را جهت نمای ابنیه به کار میبرند. در ایران معادن سنگ مرمر بسیار است خصوصاً در مشهد ناحیه خلج و اطراف یزد مرمرهای مرغوبی وجود دارد. مرمر دارای اقسام مختلف است و برنگهای زرد، سبز، ارغوانی ، قرمز، خاکستری و رگه دار دیده میشود :
همیشه تا چو بر دلبران بود مرمر
همیشه تا چو لب نیکوان بود مرجان.فرخی.ره کوشک یکسر زساده رخام
زمین مرمر و کنگره عود خام.اسدی.بر کمر کوهها ز شدت سرما
مرمر چون آب گشته آب چو مرمر.مسعودسعد.عقرب ندانم اما دارد مثال ارقم
از رنگ خشت پخته سنگ رخام و مرمر.خاقانی.گر تو سنگ خاره و مرمر بوی
چون به صاحب دل رسی گوهر شوی.مولوی.دمیة؛ پیکر منقوش از سنگ مرمر و عاج و مانند آن. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه مرمر در فرهنگ معین

(مَ مَ ) [ یو. لا. ] (اِ. ) یکی از اشکال طبیعی کربنات کلسیم است . در اصطلاح معماری به هر نوع سنگ آهک متراکم صیقل پذیر مرمر گفته می شود و دارای اقسام مختلف است و به رنگ های زرد، سبز، ارغوانی ، قرمز، خاکستری و رگه دار دیده می شود.

معنی کلمه مرمر در فرهنگ عمید

نوع سنگ آهکی سخت که در مجسمه سازی و نماسازی ساختمان به کار می رود.

معنی کلمه مرمر در فرهنگ فارسی

یک قسم سنگ که ا اجتماع دانه های متبلور آهکی دراثرفشاروتاثیرحرارت ایجادشودوبعلت وجودموادخارجی خطهای رنگین در آن است
( اسم ) به مرمر افتادن . بحرکت آمدن وطغیان احساست جنسی و سرمستی وهیجان ناشی از آن ( اصلا این اصطلاح مخصوص سرمستی شهوی حیوانات مخصوصا گربه است اما آنرا در مورد انسان هم بکار میبرند )
صدای گربه مست

معنی کلمه مرمر در فرهنگ اسم ها

اسم: مرمر (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: marmar) (فارسی: مَرمَر) (انگلیسی: marmar)
معنی: نوعی سنگ آهکی و سخت، ( مجاز ) سفید چهره و زیبا، ( در علوم زمین ) نوعی سنگ دگرگون شده ی آهکی که به علت زیبایی در کارهای مجسمه سازی و نماسازی ساختمان ها به کار می رود، نوعی سنگ دگرگون شده آهکی که به علت زیبایی در مجسمه سازی و نماسازی ساختمانها به کار می رود

معنی کلمه مرمر در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:سنگ

معنی کلمه مرمر در ویکی واژه

marmo
یکی از اشکال طبیعی کربنات کلسیم
در اصطلاح معماری به هر نوع سنگ آهک متراکم صیقل پذیر مرمر گفته می‌شود و دارای اقسام مختلف است و به رنگ‌های زرد، سبز، ارغوانی، قرمز، خاکستری و رگه دار دیده می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه مرمر

مقصر گرچه از مدح تو باشم، دار معذورم نهاد انگشت عشقت مرمرا مهر مگو بر فم
بَری پیدا، دلی پنهان، رخی زیبا، قدی نازان قد از سرو و رخ از ماه و دل از آهن، بَر از مرمر
بنای کنونی امامزاده سید جمال از سنگ، آجر، آهن و چوب ساخته شده و مساحتی در حدود ۸۳۵ متر مربع را در بر می‌گیرد. نمای بیرونی بقعه از آجر و آزاره‌ای از سنگ مرمر می‌باشد. دو گلدسته نیز در ضلع جنوبی است.
ور غالب آمدی همه خواهند مرمرا در زندگی به عیش و پس از مرگ در بهشت
به تکیه‌گاه تو ای تاجدار حسن و هنر سزد ز سینه سیمین سریر مرمر و عاج
آلوده مشو که سرفراز آمد از غایت پاکدامنی مرمر
در سال ۲۰۱۳، عشق آباد بخاطر تمرکز بلندترین ساختمان‌های سنگ مرمر جهان در کتاب رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت.
آخورم از سنگ مرمر ساختی جای من از خار و خس پرداختی
وعده ای داد مرمرا که کند روزگار نشاط من روشن
مرمرا ز آرزوی روز وصالت همه شب جاری از دیده و دل قطره خون تا سحر است
زمانی همی خست مرجان بمرجان زمانی همی سود مرمر بمرمر
می توان کردن وضو از آب سنگ مرمرت کعبه دیدستی که از سنگش بود زمزم روان