معنی کلمه مرمد در لغت نامه دهخدا
- نامرمد ؛ مقابل مرمد :
مادِح خورشید مداح خود است
که دو چشمم روشن و نامرمد است.مولوی.
مرمد. [ م ُ رَم ْ م َ ]( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترمید. رجوع به ترمید شود. بریان کرده در خاکستر گرم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || خاکسترآلود. ( منتهی الارب ).