معنی کلمه مرغول در لغت نامه دهخدا
ز مشک تبتی مرغول پنجاه
فروهشته ز فرقش تا کمرگاه.( ویس و رامین ).جعد مفتول جان گسل باشد
زلف مرغول غول دل باشد.سنائی.کار من از عشق آن نگار بیاراست
کان خط مرغول چون نگار برآمد.سوزنی.گروگان خوهی سرخ و مرغول رومه
بسختی چو خاره به تیزی چه خاوه.سوزنی.سرش همچون سر ماهی است لغزان
به بن بر رومه مرغول چون شست.سوزنی.نهاده بر رخ چون گل چو چنگ شاهین چیست
ز عنبر، آن خط مرغول تیره روشن.سوزنی.یکی مرغول عنبر بسته بر گوش
یکی مشکین کمند افکنده بر دوش.نظامی.گهی مرغول جعدش باز کردی
ز شب بر ماه مشک انداز کردی.نظامی.به تن بر یکی آسمان گون زره
چو مرغول هندی گره بر گره.نظامی.تا که مرغول خطت دیدم و معنی لطیف
پس از آن یاد نیامد ز گل شمشادم.کمال اسماعیل.مرغول را بگردان یعنی برغم سنبل
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان .حافظ.تقصیب ؛ مرغول و پیچان گردانیدن موی را. ( از منتهی الارب ). شعر جعد؛ موی مرغول یا موی کوتاه. ( منتهی الارب ). شعر حجن ؛ موی مرغول و فروهشته. ( منتهی الارب ). قطط؛ سخت بشک شدن موی ، یعنی نیک مرغول کرده ،ای جعد محکم تافته. ( مجمل اللغة ). مُقصَّب ؛ موی مرغول و پیچان. ( منتهی الارب ).
- مرغول ریش ؛ دارای ریشی مرغول و مجعد.
- مرغول موی ؛ دارنده موی جعد. مُحبَّ»الشعر :
جوان چون بدید آن نگاریده روی
بسان دو زنجیر مرغول موی.رودکی.کِنشاء؛ مرد مرغول موی و زشت روی. ( منتهی الارب ).
|| تحریر و پیچش نغمه و آواز را هم گفته اند و آواز مطربان و خوانندگان و مرغان را بدین سبب مرغول و مرغوله خوانند. ( برهان ). آواز مرغان و نوعی از آواز خاص مطربان که با پیچیدگی باشد. ( غیاث ) :
تو و دست دستان و مرغول مرغان