مرغوب

مرغوب

معنی کلمه مرغوب در لغت نامه دهخدا

مرغوب. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رغب و رغبة. خواهش نموده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). خواهانی نموده. ( از منتهی الارب ). خواسته شده. و درخواست کرده شده و آرزو شده. ( ناظم الاطباء ): از اقطار و اکناف عالم روی فرا او کرده و همه به نجاح مطلوب و رواج مرغوب رسیده. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 337 ). رغیبة؛ امر مرغوب. ( منتهی الارب ).
- مرغوب ٌ الیه ؛ مورد درخواست. خواسته شده. مطلوب : شراب [ قریه ] میم در آن زمان بس مرغوب الیه بوده است.( تاریخ قم ص 247 ).
- مرغوب ٌ عنه ؛ اعراض شده و روی گردان شده از آن. ( ناظم الاطباء ).
- مرغوب ٌ فیه ؛ متمایل شده بدان خواسته شده. آرزو شده. ( ناظم الاطباء ).
|| پسندیده و معقول. ( غیاث )( آنندراج ). نفیس. منفس. نفوس. ( از منتهی الارب ). خواسته. خوب. نیکو. پسنده و شایسته و دلپسند و مقبول. باقدر و با قیمت و بسیار اعلی. ( ناظم الاطباء ). همه کس پسند. نوع برتر و بهتر از چیزی.
مرغوب. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیهوک بخش طبس شهرستان فردوس ، در 90هزارگزی جنوب شرقی طبس و 7 هزارگزی غرب راه طبس ، با 206 تن سکنه. آبش از قنات ، محصولش غلات و ذرت ، شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه مرغوب در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) پسندیده ، مورد قبول .

معنی کلمه مرغوب در فرهنگ عمید

۱. پسندیده، خواسته شده.
۲. دارای کیفیت برتر.

معنی کلمه مرغوب در فرهنگ فارسی

پسندیده و خواسته شده
۱ - ( اسم ) رغبت کرده شده خواسته شده مورد رغبت : سخن ناگفته بدان مخدر. ناسفته ماند که مرغوب طبعها و محبوب دلها باشد . ۲- ( صفت ) نیکو پسندیده مقابل نامرغوب : چای مرغوب .

معنی کلمه مرغوب در دانشنامه عمومی

مرغوب، روستایی است از توابع بخش دیهوک و در شهرستان طبس استان خراسان جنوبی ایران. این روستا یکی از خوش آب و هواترین روستاهای طبس و علی الخصوص دهستان کویر میباشد به طوری که مردم منطقه برای گردش و تفریح و همچنین سیزده بدر به باغات آن می آیند . مرغوب به نوبهٔ خود یکی از پرآب ترین روستاهای بخش دیهوک میباشد به طوری که در گذشته به واسطهٔ آب فراوان و آسیاب های آبی متعدد خود ( که دیدن آن ها خالی از لطف نیست ) قطب آردکردن گندم های منطقه بوده است ؛البته اکنون به واسطهٔ خشکسالی های متعدد و متمادی آب روستا بسیار تقلیل یافته با این وجود بخشی از آب موردنیاز کشاورزی و شرب روستاهای اطراف از آن تأمین می شود . مرغوب به خاطر بافت قدیمی، آسیاب های آبی بسیار ، چشمه سارهای آب شیرین، باغات سرسبز و آب و هوای معتدل در دل کویر و دارابودن بزرگترین قلهٔ منطقه ( کوه مرغوب ) هدف گردشگری اعلام شده است .
این روستا در دهستان کویر قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ( ۸۴خانوار ) ۲۶۹نفر بوده است.

معنی کلمه مرغوب در ویکی واژه

پسندیده، مورد قبول.

جملاتی از کاربرد کلمه مرغوب

روی ناخوب و خوی نامرغوب میزنم طعنه ها بمهر و بماه
این استیک‌ها، یکی از مرغوب‌ترین انواع استیک هستند و قیمت گران‌تری نسبت به سایر انواع دارند.
بر صفحه رخسار تو آن خط دلاویز یارب! قلم صنع چه مرغوب نوشتست؟
مرغان آشیان خرابات عشق را مرغوب تر ز باده و نقل آب و دانه چیست
بیا بیا تو اگر چه نرفته‌ای هرگز ولیک هر سخنی گویمت به مرغوبی
زاهد گچ رو ندارد رغبت عشق بتان راستی را این روش از هیچ کس مرغوب نیست
زمال قسمت این بقعۀ خراب که نیست بهیچ حالی مرغوب هیچ هشیاری
حسنی که ز صورت نبود معنی او بیش گرماه تمام است که مرغوب نباشد
مکتوب مرغوب شما بعد از هزار یاس و حرمان، دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه ببارد.
باب‌انار شهری در جنوب استان فارس و مرکز شهرستان خفر در فاصلهٔ ۱۰۵ کیلومتری شیراز است این شهر دارای باغ‌های بسیار مرکبات و خرما می‌باشد و گل نرگس از محصولات آن است که از کیفیت و مرغوبیت بسیار بالایی برخوردار و به سایر کشورها صادر می‌گردد.[نیازمند منبع]
در نظرها ز بس که مرغوبی خوش تر از پیکر دلارامی