مرغ چمن
معنی کلمه مرغ چمن در فرهنگ معین
معنی کلمه مرغ چمن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مرغ چمن
گردد رفیق ممتحن خوش نغمه چون مرغ چمن گر آن بت غنچه دهن گوشی به گفتارش کند
نبود ناله مرغ چمن ز جلوه گل لطافت رخ آن گلعذار شد باعث
چون مرغ چمن چند کنی ناله ز حسرت؟ بشکن قفس ای مرغ گرفتار که رستی
غم داشت باغبان که گل و یاسمن چه شد؟ گل جامه می درید که مرغ چمن چه شد؟
گرنه گل نالهای از مرغ چمن گوش کند ناله را مرغ چمن به که فراموش کند
خرم آن دل که بهار از پی ترتیب دماغ بانگ مرغ چمن و بوی گل تازه شنید
درون غنچه چرا خون و جیب گل چاک است اگر نه مرغ چمن داستان هجران گفت
بعشوه مرغ چمن را فریب ده ای گل در این قفس که منم بوی نوبهار تو نیست
تا چند بینوا بزمستان توان نشست بوی بهار باز بمرغ چمن رسان
در بهاران همه کس همدم مرغ چمن اند دل من هم نفس مرغ قفس می گردد