مرضات

معنی کلمه مرضات در لغت نامه دهخدا

مرضات.[ م َ ] ( ع اِمص ) مرضاة. رضا. خشنودی. خشنود شدن. ورجوع به مرضاة شود : و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اﷲ و اﷲ رؤوف بالعباد. ( قرآن 207/2 ). رعایت رضای ایزد سبحانه و تعالی و تحری مرضات او در آن مضمون و مرعی بوده است. ( سندبادنامه ص 217 ).
کز پی مرضات حق یک لحظه ای است
که مرا اندرگریزت مشکلیست.مولوی.نعمتی را کز پی مرضات حق درباختی
حق تعالی از نعیم آخرت تاوان دهاد.سعدی ( گلستان ).
مرضاة. [ م َ ] ( ع مص ) خشنود گردیدن. ( منتهی الارب ). خشنود شدن و پسندیدن. ( دهار ). خشنود گردیدن و پسند کردن چیزی را و قناعت کردن. ( آنندراج ). || ( اِمص ) مرضات. خشنودی. ( دهار ). در مقابل سخط و خشم. ( از اقرب الموارد ). رضا [ رِ / رُ ]. رضوان [ رِ / رُ ]. ج ، مَراضی. ( دهار ). رجوع به مرضات شود.

معنی کلمه مرضات در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . مرضاة ] (مص ل . ) از کسی خوشنود بودن .

معنی کلمه مرضات در فرهنگ عمید

۱. از کسی خشنود بودن.
۲. خشنودی.

معنی کلمه مرضات در فرهنگ فارسی

ازکسی خشنودبودن ، خشنودی
۱ - ( مصدر ) خشنود بودن از کسی . ۲- ( اسم ) خشنودی : کز پی مرضات حق یک لحظه نیست که مرا اندر گریزن مشکلی است . ( مثنوی )

معنی کلمه مرضات در ویکی واژه

مرضاة
از کسی خوشنود بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه مرضات

و رسول (ص) از قصد کافران می گریخت. علی رضی الله عنه بر جای وی بخفت تا اگر کافران قصد کنند، خویشتن را فدا کرده باشد. حق جلّ جلاله وحی کرد به جبرئیل و میکائیل که میان شما برادری افکندم و عمر یکی دراز کردم. کیست از شما که ایثار کند؟ هر یکی از ایشان آن عمر درازترین می خواست از بهر خود. حق تعالی گفت، «چرا چنان نکنید که علی کرد؟ وی را با محمد برادری دادم. جان خویشتن فدا کرد و وی را ایثار کرد و بر جای وی بخفت، هردو به زمین شوید و وی را از دشمن نگاه دارید». بیامدند. جبرئیل نزدیک سر وی بایستاد و میکائیل نزدیک پای وی. گفت بخ بخ یا پسر بوطالب که حق تعالی با فرشتگان خویش به تو مباهات می کند. و این آیت فرود آمد که و من الناس من یشری نفسه ابتغاه مرضات الله... و الآیه.
کز پی مرضات حق یک لحظه بیست که مرا اندر گریزت مشکلیست
امیر و فقه الله لکسب مرضاته چو از حقیقت این داستان گرفت خبر
و مصطفی (ص) گفت بروایت ابن عباس ازو: «انّ اللَّه تبارک و تعالی یقول: انما اتقبل صلاة من تواضع لعظمتی، و قطع نهاره بذکری، و کفّف نفسه من الشهوات ابتغاء مرضاتی، و لم یتعاظم علی خلقی، و لم یبت مصرّا علی خطیئته، یطعم الجائع و یؤوی الغریب، و یرحم الضعیف، و یک سو العاری، فذلک الّذی یضی‌ء نور وجهه کما یضی‌ء نور الشّمس. یدعونی فألبّی، و یسألنی فأعطی. مثله عندی کمثل الفردوس فی الجنان، لا یشتا ثمرها و لا یتغیر حالها».
نعمتی را کز پی مرضات حق دریافتی حق تعالی از نعیم آخرت تاوان دهاد