مرصد

معنی کلمه مرصد در لغت نامه دهخدا

مرصد. [ م َ ص َ ] ( ع اِ ) جای نگاه داشت. ( منتهی الارب ). جای نگاه داشتن و موضع چشم داشت و انتظار چیزی. ( غیاث ). رصدگاه. ( از اقرب الموارد ). مرصاد. ( دهار ). ج ، مَراصد.( اقرب الموارد ) :... واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا و أقاموا الصلاة و آتوا الزکاة فخلوا سبیلهم اًن اﷲ غفور رحیم. ( قرآن 5/9 ). || راه فراخ. ( ترجمان القرآن جرجانی ). || رصدخانه. || کنایه از مقام و ترتیب :
چون گذشت احمد ز سدره مرصدش
وز مقام جبرئیل و از حدش...مولوی.|| ( مص ) رصد. ترصد. چشم داشت. چشم داشتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
مرصد. [ م ُ ص ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از ارصاد. رجوع به ارصاد شود.

معنی کلمه مرصد در فرهنگ معین

(مَ صَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - رصدخانه . ۲ - کمین گاه . ج . مراصد.

معنی کلمه مرصد در فرهنگ عمید

۱. رصد خانه.
۲. کمین گاه.

معنی کلمه مرصد در فرهنگ فارسی

رصدخانه، کمینگاه، مراصد و مراصید جمع
جای نگاه داشت

معنی کلمه مرصد در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَرْصَدٍ: کمین گاه - زمان کمین نشستن(کلمه رصد به معنای آماده شدن برای مراقبت است و مرصد و مرصاد به معنای آن محلی است که برای مراقبت در آنجا قرار بگیرند مانند عبارت "و اقعدوا لهم کل مرصد - برای دستگیری آنان در هر کمینگاهی به کمین بنشینید . "البته مرصد به زمان ...
معنی مِرْصَادِ: کمین گاه (کلمه رصد به معنای آماده شدن برای مراقبت است و مرصد و مرصاد به معنای آن محلی است که برای مراقبت در آنجا قرار بگیرند مانند عبارت "و اقعدوا لهم کل مرصد - برای دستگیری آنان در هر کمینگاهی به کمین بنشینید . "البته مرصد به زمان کمین نشستن هم گفت...
ریشه کلمه:
رصد (۶ بار)
«مَرْصَد» از مادّه «رَصَد» به معنای «راه» و یا «کمینگاه» است.

معنی کلمه مرصد در ویکی واژه

رصدخانه.
کمین گاه.
مراصد.

جملاتی از کاربرد کلمه مرصد

بنازم به شیاد جزعت که خفته چو دزدان به تاراج دل ها بمرصد
رجل و ثور تحت رجل یمینه و النسر للأخری و لیس مرصد
رجل و ثور تحت رجل یمینه و النّسر للأخری و لیث مرصد.
هم از روح سعدی و حافظ طلب کن؛ بتوفیق مسلک، بتحقیق مرصد
نبود اگر ولایت ارشادش روح‌الامین کند گم مرصد را
رای تو چون قضای خدا الحق بیداد راضدی است در این مرصد
دیده بر مرصد بشارت او گوش بر رمز و بر اشارت او