مرسام

معنی کلمه مرسام در ویکی واژه

لقبی که در آغاز حضور سام یا سام نریمان به هنگام جوانی در شاهنامه اطلاق می‌گردد. نگه کن که مر سام را روزگار/ چه بازی نمود ای پسر گوش‌دار «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه مرسام

چو مرسام را دید زی او شتافت ازو سام فرخنده را ره بیافت
اراده چنین کرد پس شهریار که مرسام را افکند در حصار
بجنبید مرسام را دل ز جای به دیدار آن کودک آمدش رای