مردو

معنی کلمه مردو در فرهنگ اسم ها

اسم: مردو (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: mardo) (فارسی: مَردو) (انگلیسی: mardo)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام باغبان خسروپرویز پادشاه ساسانی

جملاتی از کاربرد کلمه مردو

بلی مفسد به هر جا هست مردود کجا یابد سعادت غیر مسعود؟
چرا باید دو معصوم بهشتی را بیک افسون شدن با آن کمال زهد دو مردود عصیانی
مردوک به صحنه نبرد نزدیک می‌شود، خدایان در اطرافش منتظرند. تیامات به مردوک می‌گوید که نیروهایش به او وفادار نیستند. مردوک کینگو را به هیچ می‌گیرد و خود تیامات را به نبرد تن به تن فرا می‌خواند و او را متهم به نیت کشتن فرزندان خود می‌کند. تیامات را خشم فرا می‌گیرد و خود به صحنه نبرد می‌رود. مردوک او را می‌کشد و نیروهایش را نیز نابود می‌کند. لوح سرنوشت را به دست می‌آورد و بر خود می‌آویزد.
آرامگاه ابن مردویه در خمینی شهر (سده ) اصفهان است
یکی از لشگر بی‌دین یزید مردود اینچنین کرد ندا سوی زن و مرد یهود
وین راه برای نسل آدم کرد از خود و آن پلید مردود
قبول ورد مردم از تک و پوی عبث خیزد نه مردود در کس باش و نه مقبول در گه شو
تا بگیرد مهر شه بر دل قرار روی از دنیا بگردان مردوار
نه ز مردود گریزی نه ز مقبول خلاص بهل این را که نگنجد نه به بحث و نه سرود
سر افسران بود مردونیه چو برگشت از جنگ مقدونیه
خوک و خرس و دیو و دد، مردود ملعون نجس بد فعال و بد سیر بدبخت و مردار پلید
خون شود روزی که خونش سود نیست خون شو آن وقتی که خون مردود نیست