مردنی
معنی کلمه مردنی در فرهنگ معین
معنی کلمه مردنی در فرهنگ عمید
۲. نزدیک به مردن.
معنی کلمه مردنی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مردنی در ویکی واژه
بسیار ضعیف و لاغر.
جملاتی از کاربرد کلمه مردنی
بیا ز محنت جان کندنم خلاصی ده که دم زدن ز فراق تو مردنیست مرا
گر گدا یا امیر خواهد بود مردنی ناگزیر خواهد بود
شدی شاد گر غم نگردد تباه وگر مردنی بود دیدی سیاه
عاشقان را هر زمانی مردنیست مردن عشاق خود یک نوع نیست
فغان برداشتی چون حال من بد دیدی ای دشمن چه گویم هم تو کز دردم نوید مردنی دادی
ما ز پی مردنیم زاده ز مادر ولی ناله ز مردنکند درگه زادن جنین
آن شخص که مردنیست فردا امروز چرا جفا نماید
بگفتش که این زخمها مردنی نباشد بگفتا شنو ای دنی
به عالم وقتی آسان مردنی بود به بالینم بیا وان تازه گردان
به رهت فتاده مردم روشی نما به جولان که چو مردنی ست باری به ته سم سمندت