مرجعیت
معنی کلمه مرجعیت در فرهنگ معین
معنی کلمه مرجعیت در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مرجعیت در دانشنامه اسلامی
اما اگر دو شأن «افتا» و «ولایت» را تفکیک و فقط بر اوّلی عنوان مرجعیت را اطلاق کنیم، با چند پرسش مواجه می شویم:
1. آیا تفکیک مرجعیت از رهبری جایز است؟ یعنی آیا ممکن است کسی در احکام کلّی الهی محل رجوع مردم باشد و دیگری رهبری جامعه اسلامی را در دست داشته باشد؟
2. بر فرض امکان تفکیک، آیا تعدّد رهبری و تعدّد مراجع جایز است؟ یا در هر دو وحدت لازم است؟ یا بین آنها از این جهت، تفاوت وجود دارد؟
3. بر فرض تفکیک مرجعیت و رهبری، آیا می توان در تمام احکام اجتماعی و فردی از غیر رهبر تقلید کرد؟ پیش از پاسخ به پرسش های مزبور، مقدمه کوتاهی در توضیح مفهوم «فتوا» که کار فتوا دهنده است و «حکم» که از ناحیه رهبر صادر می شود، لازم است.
هنگامی که مجتهد برای یافتن حکم کلّی الهی در یک مسئله به منابع دینی مراجعه می کند و با بهره گیری از شیوه های مخصوصی که برای استنباط وجود دارد، حکم مزبور را به دست می آورد و در اختیار مقلّدان خود قرار می دهد، از آن به «فتوا» یاد می کنند. بنابراین، «فتوا» استنباط حکم جهان شمول دین در یک زمینه با مراجعه به منابع دینی و بهره گیری از شیوه های شناخته شده استنباط است.
وقتی رهبر با توجه به احکام کلّی الهی و نظام های اسلامی و با التفات و دقّت در شرایط موجود، وظیفه ای را نسبت به مسئله ای خاصّ برای همگان یا گروهی از افراد یا فرد خاصّی مشخّص می کند، این عمل را «حکم» می نامند. پس «حکم» در عین نظر به احکام کلّی الهی و ارزش ها و آرمان های ماندنی و جهان شمول اسلام، به موقعیت و شرایط خاصّ نیز توجّه دارد و مادامی که آن وضعیت تغییر نکرده، از سوی رهبر یا جانشینان او اعتبار می گردد.
معنی کلمه مرجعیت در ویکی واژه
مرجع تقلید بودن، مجتهد.
جملاتی از کاربرد کلمه مرجعیت
مرجعیت دینی، متشکل از علمای مسلمان، روحانیون و محققان فرقههای مختلف شکل گرفتهاست. مرجعیت دینی از منازعات داخلی در اسلام بهشمار میآید.
پس از درگذشت میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲ (قمری)، مرجعیت و زعامت دینی به سید اسماعیل انتقال یافت.
تغییر اصطلاح ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه، حذف شرط مرجعیت برای ولی فقیه، افزایش اختیارات رهبر، حذف شورای رهبری، افزایش اختیارات شورای نگهبان، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و حذف منصب نخستوزیر از جمله تغییرات بودند.
پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی و سید حسین طباطبایی قمی در سال ۱۳۶۵ قمری، سید حسین طباطبایی بروجردی عهدهدار مرجعیت شیعیان گشت و این مقام تا ۱۵ سال ادامه یافت.
سید روحالله خمینی در جوانی در سال ۱۳۲۳ و در زمانی که کسروی هنوز زنده بود در کتاب «کشف الاسرار» خود خواهان اعدام احمد کسروی در حضور هواخواهان دین شد و زمانی که به مقام مرجعیت تقلید ارتقاء یافته بود، در رساله خود با عنوان تحریرالوسیله، که در قوانین کیفری جمهوری اسلامی ایران از منابع و مراجع قانونگذاری و محاکمهها است، فتوا داد:
سید محمدحسن حسینی شیرازی مشهور به میرزای شیرازی و میرزای مجدد (۴ اردیبهشت ۱۱۹۴ – ۱ اسفند ۱۲۷۳)، مرجع تقلید شیعه ایرانی (مرجعیت عام شیعیان در سال ۱۲۴۳) و صاحب حکم تحریم تنباکو بود.
سید ابوالحسن موسوی اصفهانی مدیسه ای (۱۲۴۶ خورشیدی–۱۳۲۵ خورشیدی) فقیه، اصولی و از مراجع تقلید شیعه امامیه بود. وی بعد از درگذشت محمدحسین نائینی، مرجعیت عامه شیعه را بر عهده گرفت و شاگردان زیادی پرورش داد.
ولایت محدود فقیه از جمله حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح و مورد بحث بوده و در ارتباط نزدیک با نهاد مرجعیت است. اما در نظریهٔ ولایت سیاسی فقیه که بیش از همه توسط روحالله خمینی مطرح و تشریح شده، این ولایت اساس نظم سیاسی دورهٔ غیبت را تشکیل میدهد و فقیهان جانشین امام در اجرای سیاستها و مسائل حکومتی و سایر امور مربوط به امام معصوم (به جز جهاد ابتدایی) محسوب میشوند.